مبانی نظری و پیشینه پژوهش بهزیستی روانشناختی
مبانی نظری و پیشینه پژوهش بهزیستی روانشناختی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 43 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 25 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش بهزیستی روانشناختی
در 25 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
مفهوم بهزیستی روانشناختی
اغلب اوقات بهزیستی روانشناختی به بهزیستی ذهنی[1] اشاره دارد، اما ممکن است با آن متفاوت باشد. بهزیستی برحسب کیفیت و کمیت مؤلفههایی تعریف میشود که بر اساس آن افراد زندگی خود را لذتبخش میبینند؛ بهعبارتدیگر، اینکه افراد چگونه زندگی خود را ارزیابی میکنند، به بهزیستی مربوط میشود. بهزیستی ذهنی به این حقیقت اشاره دارد که افراد قادر هستند تعیین کنند که آیا به زندگی خوشایند که وابسته به معیارهای موفقیت است رسیدهاند یا خیر. پژوهشها نشان میدهد که بهزیستی شامل تعدادی مؤلفه است و اکثر پژوهشگران آن را یک مؤلفه در نظر میگیرند و برای ارزیابی آن از چند مؤلفه استفاده میکنند. این مؤلفهها به رضایت و شادکامی مربوط میشوند. ارزیابی این مؤلفهها کلی (مانند رضایت از کار) و چندبعدی (مانند عاطفهی مثبت در مقابل عاطفهی منفی) است (دینر، 2000).
هرچند واژههای ذهنی و روانشناختی زمانی که با بهزیستی همراه میشوند، اغلب بهجای هم بکار بردهمیشوند، کیس (2002) بیان کردن که این دو واژه به دو حقیقت کاملاً متفاوت اشاره دارند. اولاً کیس[2] (2002) اظهار کردند که بهزیستی ذهنی این دیدگاه سنتی را در برمیگیرد که بهزیستی «ارزیابی زندگی بر اساس رضایت و تعادل بین عاطفه مثبت و منفی» است. دوماً، بهزیستی ذهنی بر اساس شادکامی، موفقیت خوشایند و پرهیز از درد تعریفشده است. کیس (2002) بیان کردند که بهزیستی روانشناختی «ادراک درگیری مثبت با چالشهای موجود زندگی» است. در این حوزه، بهزیستی روانشناختی بر اساس معنا، درک نفس و سطح عملکرد مشخص میشود.
در تلاش برای فهم و ارزیابی بهتر بهزیستی روانشناختی، ریف (1989، 1995) یک مدل چندبعدی را ارائه داد که بیانگر نظریهی بهزیستی است. مدل ریف برای حل این مشکل به وجود آمد که پژوهشهای قبلی در ارزیابی واقعی بهزیستی با شکست مواجه شده بودند (ریف، 1989). با در نظر گرفتن مشکلات در تعیین ویژگیهای اساسی بهزیستی روانشناختی مثبت در حوزههای پژوهشی، ریف (1989؛ 1995) ارزیابی جامعی از بهزیستی روانشناختی ارائه داد. ریف (1989) به پژوهش در مورد روانشناسی بالینی و رشد همانند پژوهش در مورد سلامت روان پرداخت. با استفاده از دیدگاه روانی – اجتماعی اریکسون[3]، کار نیوگارتن[4] روی تغییر شخصیت در بزرگسالی و دیدگاه آلپورت[5] در مورد رسش، ریف (1989) شش بعد بهزیستی روانشناختی را مشخص کرد. این شش بعد شامل احساس استقلال، تسلط بر محیط، رشد شخصیتی، روابط مثبت با دیگران، داشتن هدف در زندگی و خویشتن پذیری میشوند (ریف 1989؛ 1995).
[1].subjective well-being
[2].Keyes
[3].Erikson
[4].Neugarten
[5].Allport
...
با توجه به نقش بسزایی که بهزیستی در ابعاد مختلف زندگی روانی-اجتماعی و حتی جسمی فرد دارد، بدیهی است که هر یک از این ابعاد و مؤلفهها سهم زیادی در بهبود وضعیت روانی و اجتماعی شخص دارند، با این مقدمه کوتاه، به بررسی هر یک از مؤلفهها میپردازیم.
2-3-2-1 معنویت[1]
مؤلفه معنویت نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی ایفا میکند؛ بهعبارتدیگر یک همپوشی بین بهزیستی روانشناختی و جنبههایی از معنویت وجود دارد. اکثر روانشناسان حتی کسانی که در حوزه بهزیستی کارکردهاند تا حدود زیادی بعد معنوی بهزیستی انسان را نادیده گرفتهاند. تنها در سالهای اخیر در مورد اینکه مذهب و معنویت چگونه وجوه مختلف سلامت جسمانی و روانی را تحت تأثیر قرار مینهد، تحقیقات وسیعی صورت گرفته ست. چنین تحقیقاتی اهمیت مذهب و معنویت را بهعنوان منبعی برای مقابله با وقایع تنیدگی زای زندگی، روشن ساخته است. (پالانت[2] و لائه[3]، 2002).
معنویت ممکن است از طریق تدارک یک چهارچوب برای تفسیر و توصیف تجارب زندگی و بهموجب آن فراهم کردن نوعی احساس انسجام و به همپیوستگی وجودی، در بهزیستی روانشناختی مشارکت کند. از طرف دیگر، سازه مذکر از طریق تجربه معاشرت ب دیگران که احتمالاً منجر به داخل شدن در یک سیستم حمایتی بزرگتر میگردد، بهزیستی روانشناختی را افزایش می هد. این مسئله میتواند به ارزیابی قابلکنترل بودن عوامل تنیدگی زا کمک نماید و لذا ممکن است پریشانی هیجانی کمتری تجربه گردد (وسیسنگ[4]، 1994) به نظر میرسد معنویت ازنظر تأثیر روی 4 حوزه اثرات تنیدگی را تعدیل کند: هیجان، شناخت، رفتار، تعالی و کمال. به عقیده کمپبل بهزیستی وابسته به ارضای سه نوع اصلی از نیازهاست. . ...
[1]spirtuality
[2]Pallant
[3]Lae
[4]Wissing
...
2-7 پیشینه پژوهش
2-7-1پژوهشهای داخلی و خارجی
- مرعشی و همکاران در سال (1391) در پژوهشی که تحت عنوان «تأثیر آموزش هوش معنوی بر بهزیستی روانشناختی، اضطراب وجودی و هوش معنوی، در دانشجویان دانشکده نفت اهواز» انجام دادند، نتایج تحلیل واریانسهای چند متغیری بیانگر افزایش معنیدار تمام مؤلفههای بهزیستی روانشناختی (شامل پذیرش خود، هدف و جهتگیری در زندگی، رشد شخصی، تسلط بر محیط، استقلال و خودمختاری و روابط مثبت با دیگران) و هوش معنوی و کاهش اضطراب وجودی در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه است.
- کیومرثی و ابوالقاسمی (1389) در پژوهش نشان دادند که هوش معنوی با کیفیت زندگی در نمونه ای از بیماران که دارای سندرم روده تحریک پذیر بودند رابطه مثبت و معناداری دارد.
- غلامی، پاشا و سودانی (1388) در پژوهش خود که با هدف بررسی اثربخشی معنا درمانی به شیوه گروهی برافزایش امید به زندگی و سلامت عمومی بیماران دختر نوجوان تالاسمی ماژور شهر اهواز انجام دادند. از بین 110 نفر بیمار 46 نفر که پایینترین نمره در آزمون سلامت عمومی و پایینترین نمره در آزمون امید به زندگی میلر را به دست آوردند را به صورت تصادفی در دو گروه 23 نفری گروه آزمایش و گواه جایگزین کردند؛ که گروه آزمایشی طی 10جلسه یک ساعته فنون معنادرمانی آموزش داده شدکه بعد از یک ماه آزمون پیگیری انجام داده شد که نشان داد آموزش معنا درمانی باعث افزایش امید به زندگی و سلامت عمومی بیماران تالاسمی شده است.
- در پژوهشی حسینیان، سودانی، مهرابی زاده هنرمند (1388) به بررسی اثربخشی معنی درمانی بر امید به زندگی بیماران سرطانی بیمارستان اهواز پرداختند. در این پژوهش که از نوع نیمه آزمایشی با گروه گواه بوداز بین 45 بیمار مبتلابه سرطان 40 نفر که نمره پائینی را در آزمون امید به زندگی میلر را کسب کردندانتخاب شدند. 20نفر (در دو گروه 10 نفری) و 20 نفر بهعنوان گروه گواه که آموزش معنادرمانی در 10 جلسه 45دقیقهای روی گروه آزمایشی صورت گرفت که بعد از تجزیه و تحلیل داده ها به طور معناداری امید به زندگی بیماران تحت آموزش افزایش یافته بود.
- کاویانی، جواهری و بحیرایی (1384) برای اولین بار پژوهشی تحت عنوان بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش افکار خودآیند منفی، نگرش ناکارآمد، افسردگی و اضطراب بیماران سرطانی با پیگیری 06 روزه را در ایران انجام دادند. نتایج این پژوهش حاکی از اثرگذاری شناخت درمانی مبتنی بر شناخت درمانی بر کاهش اضطراب و افسردگی و نیز کاهش افکار خودآیند منفی و نگرش ناکارآمد این بیماران بود.
- امی و پارک[1] (2010) در پژوهشی که به بررسی 309 بیمار قلبی در مرکز پزشکی دانشگاه میشیگان انجام دادند به نتایج مهمیدر مورد اهمیت و نقش مثبت اعتقادات معنوی دست یافتند.
[1]. Amy & Park
...
مبانی نظری مهارت نوشتن
مبانی نظری مهارت نوشتن |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 40 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 32 |
مبانی نظری مهارت نوشتن
در 32 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری
نوشتن
فراگیری نوشتن، بویژه نوشتن تفکرات و احساسات، یک راهکار بیبدیل گسترش دامنهی اجتماعی شدن فرد است. کودک با یادگیری توانایی نوشتن درمییابد که میتواند نیات خود را از راه دیگری چون نوشتن، و بدون حضور خود به اطلاع دیگران برساند. بنابراین میتوان ادعا نمود که اختلال و کاستی در این مقوله، احتمالا عاملی در جهت کاهش دامنهی اجتماعی شدن فرد است. بنابراین، درست نوشتن و بیان افکار و احساسات به شیوهی کتبی و نوشتاری، توانایی بسیار ارزشمندی است که والدین و مربیان باید در خصوص آموزش آن سعی وافی مبذول دارند و فلسفه آموزش و تمرین انشا نویسی و انجام تمرینهای مناسب در آن باید مد نظر باشد (سیف نراقی و نادری، 1390).
نوشتن یک روش بسیار پیچیدهی ابراز عقیده است که هماهنگی مجموعهای از تواناییهای دیداری-نوشتاری، زبانشناختی و ادراکی را در برمیگیرد. به دلیل این پیچیدگی، این روش یکی از عالیترین شکلهای ارتباط است و معمولا آخرین روشی است که فرا گرفته میشود (هامیل و بارتل، 1381).
2-1-2- مولفه های نوشتن
نوشتن به مجموعهای از مهارتهای نوشتاری مربوط به هم اشاره دارد. این مهارتها عبارتند از : انشا، املا یا هجیکردن، دستخط.
1-2-1-2- انشا
انشا، توانایی خلق عقاید و بیان آنها در یک ساختار دستوری قابل قبول است، به گونهای که با اصول سبک شناسی ادبی مطابقت میکند (هامیل و بارتل، 1381). مهارت انشا یا بیان نوشتاری، در برگیرندهی توانایی اندیشیدن، تحلیل، ترکیب، نوآوری و تفکر، برای خلق یک اثر نوشتاری است و رسیدن به این مقصود، غایت تمامی نظامهای آموزشی است (فرامرزی، کرمعلیان، نصراللهی، 1390). مسئله انشا یکی از مقوله های اصلی است که نیاز به توجه جدی دارد و این ضرورت توجه در مورد دانش آموزان با اختلالات نارسا نویسی و نارسا خوانی دوچندان است. کودکانی که مدرسه را با محرومیتهای زبانی و نوشتاری شروع می کنند، نه تنها در بیان مطالب، مفاهیم و مهارتهای زبانی و املا و انشا مشکل دارند، بلکه به طورکلی تفکر ذهنی پیشرفته برای آنها با اشکال صورت میپذیرد (والاس، 1991، به نقل از سیف نراقی و میرمهدی، 1382).
2-2-1-2- املا یا هجی کردن
املا یا هجیکردن، توانایی استفاده از حروف جهت ساختن کلمات به همان صورت که مورد استفاده قرار میگیرند میباشد (هامیل و بارتل، 1381). توانایی در املا توسط مهارتهای زبانی، از قبیل مهارتهای واج شناسی و مهارتهای حرکتی به ویژه هماهنگی بینایی-حرکتی مشخص میشود ( فلتچر، لایون، فاتچ، بارنس، 2007، به نقل از آقا بابایی و همکاران، 1390).
3-2-1-2- دستخط
دستخط، توانایی نگارش فیزیکی علایم نوشتاری میباشد، که برای هر نوع نوشتن و انشا ضروری است (هامیل و بارتل، 1381). ....
...
قسمتی از منابع فارسی و انگلیسی:
منابع داخلی
احدی، حسن؛ کاکاوند، علیرضا. (1382). اختلالهای یادگیری (از نظریه تا عمل). تهران: نشر ارسباران.
احسان منش، مجتبی (1372). کارورزی والدین کودکان مبتلا به اختلال سلوکی. پایان نامهی کارشناسی ارشد روانپزشکی بالینی، انستیتو روانپزشکی تهران.
احمد پور، طه. (1387). اثربخشی آموزش دو جانبه بر یادگیری خود تنظیم دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهرستان سقز. پایان نامهی کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
اعظمی، سعید. (1391). مقایسه اثربخشی شناختی رایانه یار و روان محرک بر کارکردهای اجرایی و نشانه های اختلال نارسایی توجه / بیش فعالی. پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران: دانشگاه علامه طباطبایی.
امانی، رضا؛ خواجه موگهی، ناهید. (1384). مقایسهی الگوی کودکان مبتلا به نقص توجه/بیش فعالی با کودکان سالم. مجله دانشگاه علوم پزشکی ایران، 45، 53-44.
امیدوار، احمد. (1385). روشهای تغییر رفتار (رفتار درمانی و شناختی-رفتاری). مشهد: انتشارات فرا انگیزش.
اندرزخو، هاجر. (1389). رابطه یادگیری خود نظم داده شده و خود کارامدی با پیشرفت تحصیلی ریاضی. پایاننامه کارشناسی ارشد، سمنان: دانشگاه سمنان.
آدم زاده، فاطمه. (1380) . تاثیر آموزش راهبردهای شناختی بر مشکلات بیان نوشتاری کودکان با ناتوانی یادگیری. پایاننامه کارشناسیارشد،تهران: دانشگاه تهران.
آقابابایی، سارا؛ عابدی، احمد؛ ملک پور، مختار. (1390). مقایسه کنش های اجرایی در کودکان با و بدون ناتوانی یادگیری املا: عملکرد در آزمون عصب- روانشناختی نپسی. مجله روانشناسی بالینی، 3(4)، 40-35.
باشعور لشکری، مریم. (1379). نارسایی های ویژه در یادگیری. تهران: دنیای هنر.
باعزت، فرشته؛ ایزدی فرد، راضیه. (1388). اثر بخشی راهبرد خودنظمدهی بر کاهش خطاهای املایی کودکان مبتلا اختلال نوشتن. پژوهش در حیطه کودکان استثنایی، 10(1)، 28-21.
بهرامی، فاطمه؛ آدم زاده، فاطمه؛ مختاری، سمانه. (1390). تاثیر دو روش آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر اساس مدل انگلرت و مدل سکستون در کارامدی بیان نوشتاری دانش آموزان ابتدایی با علایم اختلال نوشتن. فصلنامه ایرانی کودکان استثنایی، 1(11)، 32-23.
...
منابع خارجی
Aksan, N. (2009). A descriptive study: epistemological beliefs and self-regulated Learning. Journal of procedia Social and Behavioral Sciences, 1, 896-909.
Alizadeh, H., Andries, C. (2002). Interaction of Parenting Styles and Attention Deficit Hyperactivity Disorder In Iranian parents.Child and Family Behavior thraphy, (24), 37-52.
Barekly. R. A. (2005). ADHD:A handbook for diagnosis and treatment, New York: Guilford press , 189.
Barkley, R. A. (1997). Behavioral inhabitation, sustained attention, and executive functions: constructing a unifying theory of ADHD. Psychological Bulletin, 121, 65-94.
Barkley, R. A. (1998). Attention deficit hyperactivity disorder, 2nd ed.: A handbook fordiagnosis and treatment. New York: Guilford.
Barkley, R. A. (2006). Attention-deficit hyperactivity disorder, 3rd ed.: Ahandbook fordiagnosis and treatment. New York: Guilford Press.
Beck, S. J., Young, G. H., & Tarnowski, K. J. (1990). Maternal characteristics and perceptions of pervasive and situational hyperactives and normal controls. Journal ofthe American Academy of Child and Adolescent Psychiatry, 29,558-565.
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اختلال لجبازی و نافرمانی کودکان
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اختلال لجبازی و نافرمانی کودکان |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 66 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 55 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش اختلال لجبازی و نافرمانی کودکان
در 55 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
اختلال لجبازی – نافرمانی
2-2-1-اختلال لجبازی-نافرمانی کودکی
هیوارد [1] ( 2000 نقل از خدایاری فرد 1385 ) عنوان می کند اختلال لجبازی –نافرمانی اولین بار در سال 1966 به عنوان یک اختلال رفتاری پیشنهاد شد . با انتشار ویرایش سوم راهنمایی آماری و تشخیص اختلالهای روانی ، اختلال لجبازی ، نا فرمانی در یک طبقه جدید و مستقل در طبقه بندی اختلال های روانی جای گرفت .
این مفهوم سازی در DSM-?DSM-?-R؛ وIV -DSM در غیاب مدارک تجربی که از متمایز شدن لجبازی –نافرمانی از اختلال سلوک ([2]CD) حمایت کنند ، رخ داد . ODD همراه با CD و اختلال نقص توجه –بیش فعالی[3]ADHD در DSM- ? -R گروهی از اختلال های رفتاری مخرب را در DSM-IV تشکیل می دهند این گروه اغلب با یکدیگر به عنوان اختلال های بیرونی شده مورد توجه هستند، بدین معنی که آنها از طریق رفتارهای ناسازگارانه بیرونی مثل بیش فعالی ، تکانشگری ، پرخاشگری و نافرمانی از قوانین مشخص می شوند . در مقابل اختلال های بیرونی شده، گروهی دیگر از اختلال ها مثل اضطراب و افسردگی قرار دارند که تحت عنوان اختلال های درونی شده معرفی شده اند . این اختلال ها به وسیله احساسات و پریشانی های درونی تجربه شده به وسیله فرد آشکار می شوند . قبلاً ، در تعدادی از طبقه بندی ها اختلال های بیرونی شده مثل ODD به عنوان اختلال های رفتاری و اختلال های درونی شده به عنوان اختلال های هیجانی یا نوروتیک مدنظر بودند . اینچنین توصیفاتی امروزه کمتر مورد استفاده هستند (گیبل [4] ، 1997 نقل از کاکاوند 1385 )
پانزدهمین طبقهی تشخیصی در DSM-V اختلالات رفتار ایذایی، کنترل تکانه و سلوک هستند. این طبقهی تشخیصی شامل 7 اختلال است که در DSM-IV در زیر گروه اختلالاتی که برای نخستین بار معمولاً در شیرخوارگی، کودکی یا نوجوانی تشخیص داده میشوند و اختلالات کنترل تکانه که به گونهای دیگر طبقه بندی نشدهاند، قرار دارند. اختلال بیاعتنایی مقابلهای، آتش افروزی، دزدی بیمارگون، اختلال انفجاری متناوب و اختلال سلوک مهم ترین اختلالات در این طبقه ی تشخیصی هستند. (استین[5]، 2010 ).
تقریبا 24 درصد از کودکان ADHA که برای درمان ارجاع داده می شوند ، ممکن است ملاکهای تشخیصی لجبازی –نافرمانی یا اختلال سلوک را نیز داشته باشند (ایکنباخ[6] و همکاران 1994 نقل از کاکاوند 1385 ) .
در ODD کودک یا نوجوان مکرراً به شیوه های منفی گرایانه ، خصمانه و توأم با نافرمانی در مقابل اشکال قدرت عمل می کند . ملاک های ODD شاید این موضوع را مطرح نمایند که همهی کودکان گاهی اوقات به این شیوه عمل می کنند .چند نکته را برای تشریح این موضوع در نظر گرفته شده است . یکی این که نه تنها این ویژگی ها باید به طور مکرر رخ دهند بلکه باید نسبت به سن و سال و سطح رشدی نامتناسب باشند . دیگر این که فراوانی آنها باید نسبت به کلیشه های کودکان هم سن و سال نیز بیشتر باشد . معمولاً رفتارهای منفی گرایانه و لجبازی به شکل یکدندگی مستمر ، مقاومت در برابر دستورالعمل ها و عدم تمایل به مصالحه و سلطه پذیری یا جر و بحث با بزرگسالان و همسالان ظاهر می شوند . لجبازی و نافرمانی ممکن است به صورت تخطی عمدی و یا مداوم از محدودیت ها رخ دهد که معمولاً به شکل نادیده گرفتن دستورها ، مشاجره و ناتوانی در تحمل سرزنش به خاطر بد رفتاری دیده می شوند . تظاهرات اختلال همواره در محیط خانه دیده می شود ولی در مدرسه یا اجتماع چندان آشکار نیستند. (چاپ پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی ،2013)
نشانه های این اختلال به طور اخص در تعامل با بزرگسالان یا افرادی که شخص به خوبی آنها را می شناسد بیشتر آشکار می شود و در نتیجه ممکن است در جریان معاینهی بالینی ظاهر نشود.
....
[1] -Hiward
[2] -Conduct Disorder
[3] -Attention Deficit Hyperactivity Disorder
[4] -Gibell
[5] -Stein, D.J.
[6] -Ecenbach.
...
2-3-18-پیشینه پژوهش
اسپین [1] ، کراسکو [2] ، ون دن بروک [3] ، باکر [4] جرستن [5] (2007) در پژوهشی بیان داشتند که تاریخ به عنوان قصه در ماهیت و کیفیت فهم تاریخی دانش آموزان با ناتوانی یادگیری ، تأثیر به سزایی دارد .
ولتر[6] ، دیلالو[7]، آپلک [8] (2006) در پژوهشی نشان دادند که ترکیب قصه درمانی بامداخلههای ترمیمی یادگیری ، یک شیوه مؤثر برای پرداختن به عوامل همایند مانند عزت نفس پایین در نوجوانان و بزرگسالان با نقص های یادگیری زبان می باشد .
تاپلیس [9] و هادوین [10] (2006) طرح ABAB را برای سنجش اثر بخش قصه های اجتماعی در مداخله ای برای پنج کودک مدرسه ای به کار بردند.
این کودکان در زمان ناهار قادر به پیروی از مقررات سالن غذاخوری نبودند . نتایج نشان داد که، رفتارهای هدف (به موقع رفتن ، سرمیز نشستن و . . ) در سه نفر از پنج آزمودنی افزایش یافته است.
در مطالعه دیگری ، سانسوستی [11]و پاول –اسمیت[12] (2006) قصه های اجتماعی را برای آموزش مهارت های اجتماعی به کودکان مبتلا به نشانگر آسپرگر به کار گرفته و گزارش کردند که این مداخله رفتار اجتماعی دو نفر از سه کودک را ، به نحو مطلوبی تحت تأثیر قرار داده است .
اثر بخشی قصه های اجتماعی بر افزایش طول مدت حضور کودکان مبتلابه اوتیسم در یک فعالیت اجتماعی (تعامل با همسالان ) توسط دلانو [13] و اسنل [14] (2006) مورد بررسی قرار گرفت .مطالعه آن ها بیان می کند که استفاده از قصه های اجتماعی بدون آموزش سنتی این مهارت ها ، مهارت های اجتماعی این کودکان را بهبود بخشیده است .
کروزیر[15] و تینکانی [16] (2005) نیز از قصه های اجتماعی برای کاهش رفتارهای مخرب در کودکان مبتلا به اتیسم استفاده کردند . مشاهدات و اندازه گیری های آن ها دو هفته بعد از پایان جلسات درمانی ، اثر بخشی ((قصه های اجتماعی )) را در کاهش رفتارهای مخرب کودکان تحت مطالعه نشان می دهد .
اشنایدر و داب (2005) تأثیر روش قصه گویی را بر محتوای قصه های کودکان در بازگویی، بررسی کردند . آنها قصه های ساده ای را به گروهی از کودکان مهد و کودکان پایه دوم به سه روش شفاهی ، تصویری و ترکیبی ارایه کردند . نتایج نشان داد کودکان مهد در روش ترکیبی بیشتر از روش تصویری یادآوری داشتند ، در حالی که کودکان پایه دوم در روش های شفاهی و ترکیبی بیشتر از روش تصویری یاداوری داشتند . ...
...
[1] -Espin
[2] -Cerasco
[3] -Van . Den . Broke
[4] -Baker
[5] -Gersten
[6] -Wolter
[7] -Dilolloa
[8] -Apelk
[9] -Toplis
[10] -Hadwin
[11] -Sansosti
[12] -Powel -Smith
[13] -Delano
[14] -Snell
[15] -Crozier
[16] -Tincani
...
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نهاد خانواده
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نهاد خانواده |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 76 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 59 |
مبانی نظری و پیشینه پژوهش نهاد خانواده
در 59 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه
خانواده
(و مِن آیاتهِ أن خَلَقَ مِّن أنفُسَکُم أَزواجاٌ لِتَسکُنُوا إلَیهَا وَ جَعَلَ بَینَکُم مَّوَدَّ? وَ رَحمَهّ...) (روم:21)؛و از آیات خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسری خلق کرد تا نزد او آرامش پیدا کنید و میان شما مودت و رحمت قرار داد.
نهاد خانواده، اصلی ترین رکن جامعه و بستر فرهنگی های گوناگون و زمینه ساز خوش بختی و یا بدبختی انسان ها و امت هاست و از این رو، اسلام که برنامه سعادت و تکامل بشر است، عنایت ویژه ای به سلامت، رشد و پویایی این نهاد سرنوشت ساز دارد. نهاد خانواده، از منظر اسلام، دارای جایگاه و قداست ویژه ای است که قابل مقایسه با هیچ نهاد دیگری نیست (ری شهری، 1390، 7-12).
در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: (مَا بُنِی بنِاَءً فِی الإسلاَمِ أَحَّبُ إِلَی اللهِ تَعَالَی مِنَ التَّزوِیجِ) (صدوق، 1413ق، ( 3: 384 ؛ در اسلام بنیادی نهاده نشده است که در نزد خدا، از ازدواج (خانواده) محبوب تر باشد.
گرایش و تمایل اولیه ای که زن و مرد نسبت به یکدیگر دارند، یک هدیه الهی است که در ایجاد کانون گرم خانواده ضروری و حیاتی می باشد. و بدون آن، چنین محفلی انسی میان آنان شکل نخواهد گرفت. اما پس از تشکیل خانواده، قطعا پایداری و تداوم آن و همچنین عملکرد صحیح آن در گرو داشتن سبک زندگی متناسبی است که تکالیف، نقش ها و رفتارهای صحیح زوجین در قبال یکدیگر را تعریف نمایند؛ در این صورت است که خانواده می تواند پناهگاه و مفر استرس های جهان خارج و چارچوب تماس با سایر نظام های اجتماعی باشد و یادگیری، خلاقیت و رشد را در دامان خود تقویت کند (مینوچین[1]، 1390، 87).
بنابراین، ارائه الگویی مطلوب از خانواده دینی، جهت تبیین منطقی و کارآمد از نظر اسلام در زمینه خانواده، ضروری به نظر می رسد. از همین رو، ما در این نوشتار به ارائه الگویی مطلوب از خانواده دینی در قالب ویژگی ها و راهکارهامی پردازیم.
2-3- ارائه الگویی مطلوب از خانواده
2-4- ویژگی های سنت ازدواج
ازدواج در جامعه آرمانی نسبت به سایر جوامع ویژگی های متمایزی دارد که ما در این نوشتار به برخی از آنها اشاره می کنیم:
2-4-1-.تقدس سنت ازدواج :
از جمله عواملی که در سوق یابی به ازدواج، دوری گزیدن از جایگزین احتمالی، ایجاد آمادگی های فردی و اجتماعی برای مقابله با عوارض و آسیب های احتمالی پیوند زناشویی و در نتیجه، حفظ وتثبیت خانواده، نقشی تعیین کننده دارد، تلقی ارزشی از پیوند زناشویی،و به تعبیری، قداست داشتن آن است. به اعتقاد صاحب نظران، یکی از عوامل مهم سقوط جایگاه خانواده در غرب، فرایند عمومی دنیوی شدن یا تقدس زدایی بوده است که افزون بر دیگر حوزه های حیات اجتماعی، بر نهاد خانواده نیز به شدت تحت تاثیر گذاشته است. در نتیجه این فرایند، ازدواج که پیش تر اقدامی مقدس و دینی تلقی می شد، رفته رفته قداست خود را از دست داد و به یک قرار مدنی صرف مبدل شد.
[1]minochin
...
2-8- راهکاری های تحقق خانواده مطلوب
2-8-1- تقویت ایمان
به طور کلی، ایمان، باورها و ارزش های مذهبی، از دو راه مهم بر ثبات و استحکام خانواده و تحقق خانواده مطلوب تاثیر می گذارد.
2-8-1-1.معنا بخشیدن به زندگی و ایجاد حس رضایت :
راه نخست، معنا بخشی به زندگی و ایجاد حس رضایت در افراد امیدوار ساختن آنان به آینده است که نتیجه آن، افزایش سازگاری افراد با ناملایمات و دشواری های زندگی است. از آثار ایمان به خدا، تسلیم و رضا به مقدرات الهی است. فرد باید باور داشته باشد که همه رویدادهای جهان، منوط به اذن خداوند وتوانی است که او به اسباب و علل افاضه می کند. افزون بر این، خداوند نه تنها به مصالح انسان آگاه تر است، بلکه بیش از آنها بر ایشان خیر خواه و سعادت طلب است. بنابراین، همه حوادث در جهت خیر و صلاح انسان ها روی می دهد. تسلیم و رضا به حوادث جهان که بر اساس خواست خداست، برای انسانی که هم به امور ماورای طبیعت باور دارد و هم به خداوند تعلق عاطفی دارد، امری مطلوب خواهد بود، اما اگر تسلی رضای الهی نشود، وضعیت مشکل تر می شود.
سیره امام سجاد در زندگی به گونه ای است که نشان از رضامندی آن حضرت از خداوند در همه زمینه هاست. امام باقر فرمودند: «سخت مریض شدم پدرم به من گفت: چه میل داری؟ گفتم: مایلم آنچه خدا برایم خواسته بر خلاف ان درخواستی نداشته باشم. فرمود: احسنت! شبیه ابراهیم خلیل شده ای؛ چنان که جبرئیل به او گفت: حاجتی داری؟ گفت: در مقابل خدا اظهار نظری ندارد. او کافی است و او بهترین پشتیبان من است.» (مجلسی، 1364،46 :67)
2-8-1-2-. تقویت اخلاق و کنترل درونی:
راه دوم تقویت و تحکیم مبنای اخلاقی فرد است که از نتایج آن، ایجاد یک عامل کنترل درونی است که از توسل شخص به اقدامات طالمانه و خشونت در روابط خانوادگی جلوگیری می کند.
با توجه به اینکه بسیاری از نزاع های خانوادگی و خشونت ها در زذایل اخلاقی افراد ریشه دارد، می توان این ادعا را مطرح کرد که آراسته بودن زن و شوهر به فضایل اخلاقی، یکی از مهم ترین عوامل ثبات و تحکیم خانواده است.
...
پیشینه پژوهش:
پیشینه خارجی
در دهه 90 میلادی، مطالعات علمی پیرامون رضایت زناشویی توجه زیادی را به خود جلب کرد. در مقایسه با یافتههای علمی دهه های گذشته، در دهه 90 حجم زیادی از مطالعات به جنبه های مختلف رضایت زناشویی اختصاص داشته است ( برادبری، فینچام و بیچ[1]، 2000).
همچنین جریگان و ناک پس از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که دین بهترین عامل ثبات و پایداری در ازدواج و زندگی زناشویی است ( روحانی و معنوی پور، 1387). گرانر اثر عمل به باورهای دینی و عبادی بر سازگاری زندگی زناشویی را در دو نمونه متشکل از 208 زوج، که به طور مساوی از چهار گروه دینی انتخاب شده بودند، بررسی کرد. نتایج تحقیق وی نشان داد، ارتباط مثبتی بین اعمال دینی و سازگاری در تمامی گروه های دینی وجود دارد( گرانر[2]، 1985).
ماهونی و همکاران[3] (1999) با تجزیه و تحلیل مشاهداتشان نشان دادند که جنبه های گوناگون عملکرد زناشویی شامل رضایت زناشویی، تعداد برخوردها و خشونت فیزیکی با فعالیت ها و اعتقادات مذهبی در ارتباط است، به این صورت که زوج های دارای اعتقادات مذهبی بالاتر، رضایت زناشویی بیشتری داشته و برخوردها و خشونت های آنان نسبت به هم کمتر است. به همین دلیل، درک ارزش های دینی درباره ازدواج برای سلامت رابطه زوجین اهمیت زیادی دارد ( نظری، 1388، 129)
مولینز و همکاران[4] طی پژوهشی به بررسی رابطه عمل به باورهای دینی و رضایت زناشویی و شادکامی پرداختند (مولینز، 2000) نتایج نشان داد که دینداری به گونه ای معنادار با سازگاری زناشویی و شادکامی همسران بستگی دارد. ماهونی و دیگران بعد از بررسی تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که عمل به باورهای دینی موجب افزایش مشارکت کلامی، افزایش میزان شادکامی، کاهش چشمگیر پرخاشگری کلامی و تعارض ها و اختلافات زناشویی شده و در نهایت، سبب فزونی رضایت مندی زناشویی گردیده است (ماهونی و همکاران[5]، 1999، 332). کیم و دیگران به این نتیجه دست یافتند که عمل به باورهای دینی، با هیجانات و عواطف مثبت مانند خوش خُلقی، شادکامی، مهربانی، اعتماد به نفس، توجه و آرامش رابطه مثبت دارد (کیم[6] و دیگران، 2004، 848). مک نلتی و دیگران نشان دادند که دین تأثیر قابل توجهی در سازگاری دارد و از آن می توان در کارهای بالینی و مشاوره ای نیز استفاده کرد ( مک نلتی[7] و دیگران، 2004، 97).
[1]Bradbery&fincham&Brach
[2]Gruner
[3]Mahone&others
[4]mullins&others
[5]mahoney&others
[6]kim&others
[7]mcnulty&others
...
مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی
مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی |
![]() |
دسته بندی | مبانی و پیشینه نظری |
فرمت فایل | docx |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
مبانی نظری پژوهش خودتنظیمی
در 37 صفحه ورد قابل ویرایش با فرمت docx
توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد
همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت docx
قسمتی از متن مبانی نظری
خودتنظیمی
امروزه یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک سازه مهم در آموزش و پرورش مطرح بوده و مورد توجه سیاست گذاران، معلمان، مربیان و والدین قرار گرفته است (احمدپور، 1387). در واقع توجه اصلی پژوهشگران به این مسئله معطوف است که چه باید کرد تا دانشآموزان در آموختن مستقل بوده و بتوانند یادگیری خود را شخصا اداره و رهبری کنند؛ یعنی مسئولیت یادگیری خود را به عهده گرفته و رفتار خود را کنترل نمایند تا متکی به معلم بار نیایند (شعاری نژاد، 1380). بنابراین، یادگیری خودتنظیمی به عنوان یک نظریهی یادگیری جدید مار را قادر می سازد که دانش و آگاهی خود را به زندگی واقعی انتقال داده و دانشآموزان را به نحوی پرورش دهیم که به صورتی مستقل و بدون وابستگی به دیگران بتوانند دانش اساسی خودشان را شکل دهند (رفیعیان، 1379). خودتنظیمی یعنی تعیین اهداف، تکمیل برنامهای در جهت دستیابی به آن اهداف، تعهد نسبت به انجام آن برنامه، اجرای فعال برنامه و اقدامات دیگری که در جهت بازخورد و اصلاح یا تعیین جهت انجام می گیرد (آسچ[1]، 2004، به نقل از جعفری، 1390).
1-3-2- نظریهی خودتنظیمی بندورا
یکی از نظریههای خودتنظیمی که سازهی خودتنظیمی را مورد توجه قرار میدهد، نظریهی شناختی- اجتماعی بندورا میباشد. به نظر بندورا، تعامل عوامل بیرونی و درونی میتواند در خودتنظیمی تاثیر داشته باشد. عوامل بیرونی با فراهم کردن معیارهایی برای ارزیابی رفتار خود فرد و ایجاد تقویت برای آن رفتار بر خودتنظیمی تاثیر میگذارند. عوامل درونی نیز ناشی از درون خود فرد میباشند. بنابراین، افراد معیارهای درونی را در خود شکل میدهند و بر اساس آنها به خودشان پاداش داده و یا خود را تنبیه میکنند (امیدوار، 1385).
نظریهی بندورا عملکرد انسانی را بر حسب تعاملات رفتاری، متغیرهای محیطی، شناخت و سایر عوامل شخصی بررسی میکند. این سه دسته متغیر میتوانند بر یکدیگر تاثیرات متقابل داشته باشند (شانگ، 2002).
شکل1-2- مدل تعامل سه جانبه
همانطور که در شکل 1-2 آمده است، مطابق با نظریه شناختی- اجتماعی بندورا، رشد خودتنظیمی به عوامل شخصی، محیطی و رفتای که به طور جداگانه اما در ارتباط با یکدیگر عمل میکنند، وابسته است. بر اساس این رویکرد خودتنظیمی صرفا تحت تاثیر عوامل شخصی ایجاد نمیشود، بلکه از محیط و رفتار نیز تاثیر میپذیرد. یادگیری خودتنظیمی زمانی به وجود میآید که فرد بتواند فرایندهای شخصی را برای تنظیم راهبردهای رفتاری و محیط به کار گیرد (زیمرمن و شانگ، 2002).
بندورا بیان میکند که خودتنظیمی از طریق سه عملکرد جانبی کار میکند: خویشتننگری، خود قضاوتی، و خود واکنشسازی (شیرازی تهرانی، 1381). خویشتننگری، یعنی فرد عملکرد خود را مورد مشاهده قرار داده و سوابق خویش را مورد توجه قرار میدهد. خود قضاوتی، یعنی فرد عملکردش را با توجه به یک هدف تعریف شده مورد ارزیابی قرار میدهد. خودواکنشی نیز ارزیابی پیشرفت به سوی هدف نامیده میشود (اکسان[2]، 2009). با توجه به این مطالب، افراد خودتنظیم ابتدا رفتار خود را مورد بازبینی قرار داده و در طی این بازبینی، رفتارهای خود را مورد قضاوت قرار میدهند. به عبارت دیگر، بر اساس معیارها و اهدافی که برای خود برگزیده اند، تعیین میکنند که کدام یک از رفتارها با استانداردها و اهداف شخصیشان هماهنگ بوده و کدام یک ناهماهنگ میباشد. سپس بر اساس این قضاوتها نسبت به خود واکنش نشان میدهند، یعنی برای آن رفتارها خود را سرزنش میکنند یا پاداش میدهند (شیرازی تهرانی، 1381).
[1]Asch
[2]Aksan
...
2-3-2- ابعاد راهبردهای یادگیری خودتنظیمی
بر اساس نظر زیمرمن و پونز، ابعاد راهبردهای یادگیری خود تنظیمی عبارتند از: راهبردهای رفتاری[1]، راهبردهای انگیزشی[2]، راهبردهای شناختی[3] و راهبردهای فرا شناختی[4].
1-2-3-2- راهبردهای رفتاری
خودتنظیمی رفتاری، به استفاده بهینهی یادگیرندگان از منابع گوناگون که یادگیری را بیشینه میسازد، اطلاق میشود. این منابع عبارتند از زمان، مکان و منابع. افراد خودتنظیم گر در فرایند یادگیری، افرادی هستند که در استفاده از زمان به برنامهریزی میپردازند. به این صورت که برای انجام تکالیف سختتر زمان بیشتری اختصاص میدهند، مطالب خواندنی را با توجه زمان در دسترس تقسیم میکنند، اتلاف وقت این افراد در حداقل است. علاوه بر این، اینان همواره در هنگام مطالعه، با توجه به زمان به اولویت بندی مطالب درسی میپردازند. یکی دیگر از منابع مورد استفاده افراد خودتنظیمگر در فرایند یادگیری، استفاده بهینه از مکان جهت مطالعه است. این افراد در هنگام مطالعه، سعی در انتخاب مکانهای بی سر و صدا یا کم سر و صدا، مکان هایی با نور مناسب و درجه حرارت مناسب دارند (زیمرمن[5]،1996، به نقل از اندرزخو، 1389). دیگر منابع مورد استفاده افراد خودتنظیمگر در فرایند یادگیری، استفاده بهینه از منابع یادگیری است. این منابع عبارتند از: دوستان، معلمان، کتابهای مرجع و ... . این افراد در هنگام برخورد با مسئله، به راحتی از منابع کمکی جهت پاسخ به سوالاتشان استفاده میکنند و خود را محدود به منابع موجود نمیسازند (کورنو[6]،1986).
2-2-3-2- راهبردهای انگیزشی
خودتنظیمی انگیزشی به استفاده بهینه از راهبردهای انگیزشی در فرایند یادگیری اطلاق می شود. افراد خودتنظیمگر، در مورد فرایندهای انگیزشی جهت ارزیابی رفتارهای خود و دیگران معیارهای درونی دارند. این معیارها زمینه را برای تقویت انتظار از خود و دیگران فراهم میکنند.
[1]behaviouralstrategys
[2]motivational strategys
[3]cognitive strategys
[4]metacognitive strategy
[5]Zimerman
[6]Corno
...
3-3-2- ویژگیهای یادگیرندگان خودتنظیم
دانش آموزان خودتنظیم موفقیت خود را به جای شانس و آسانی تکلیف، به تلاش و کوشش نسبت میدهند. شکست برای آنها یک مشکل موقتی است، و به عنوان یک اتهام علیه توانایی محسوب نمیشود. آنها در استفاده از راهبردهای شناختی انعطاف پذیر بوده و متناسب با تغییر تکلیف، به تغییر راهبرد میپردازند. این دانش آموزان، انگیزش سطح بالایی داشته و از خودباوری بالایی نیز برخوردارند. در سطح رفتاری، آنها به گونه ای محیطهای اجتماعی را به صورت فعال گزینش کرده و میسازند که باعث خوش بینی آنها در روند یادگیری می شود (ریزمبرگ و زیمرمن، 1992، به نقل از سبحانی نژاد و عابدی، 1385).
به طور کلی، میتوان گفت دانش آموزان در کلاس های ابتدایی، زمان کافی برای برنامه ریزی و اصلاح متن نوشته شده صرف نمیکنند (کاتلر و گراهام، 2008). همچنین، دانش آموزانی که اختلال یادگیری دارند در مقایسه با همسالان خود به سختی نوشته خود را برنامهریزی و سازماندهی میکنند. (لینمن و رید، 2009). این مشکلات در نوشتن را به کاستی هایی در خودتنظیمی نسبت دادهاند (بارکلی، 1997؛ (سکستون و همکاران، 1998). پژوهشهایی که در داخل و خارج کشور انجام شدهاند اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی رابر بیان نوشتاری دانش آموزان ناتوان در یادگیری و دانش آموزان با اختلال نارسا توجه/ فزونکنشی مورد بررسی قرار دادهاند:
جاکوبسن و رید (2012) در یک مطالعهی موردی نوشتن متقاعدکننده، تعداد چهار دانش آموز با اختلال نارسا توجه / فزونکنشی را به مدت 8 جلسه تحت آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی قرار دادند. یافتهها نشان دادند که پس از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی، عملکرد دانش آموزان در مدت زمان برنامهریزی و نوشتن انشا، گنجاندن عناصر اصلی انشای متقاعدکننده، استفاده از واژههای انتقالی/ پیوندی و کیفیت کلی انشا به طور معناداری بهبود پیدا کرده است. ماسون و شراینر (2008) نیز در بررسی تاثیر آموزش راهبرد خودتنظیمی بر نوشتن دانش آموزان با اختلال عاطفی / رفتاری نشان دادند که این دانش آموزان توانستند یک انشای متقاعدکننده با همهی عناصر آن بنویسند.
لین، هاریس، گراهام، ویسنبچ، بریندل، و مورفی (2008) اثر بخشی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی را بر داستان نویسی شش دانش آموز با اختلال رفتاری مورد بررسی قرار دادند. نتایج حاصل از این مطالعه بهبود قابل توجهی در کیفیت داستان، و استفاده از عناصر داستان نویسی بود. بطور مشابه لینمن، گراهام، لیدر جانسن و رید (2006) نشان دادند که داستان نویسی با آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی بهبود مییابد. یافتههای آنها افزایش در طول داستان، تعداد عناصر داستان، کیفیت کلی داستان و ماندگاری اثربخشی این راهبرد پس از آموزش را نشان میدهد.
رید و لینمن (2008) اثر بخشی الگوی توسعه راهبرد خودتنظیمی را روی نمایشنامه نویسی دانش آموزان کلاس چهارم و پنجم با اختلال اختلال نارسا توجه / فزونکنشی مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که آموزش روی نوشتن دانش آموزان از جمله طول، و کیفیت کلی، تاثیر مثبت داشت. ...
...