از زمانیکه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و برای ادامه زندگانی خود، به حکم ضرورت به مبارزه با طبیعت برخاست، زن و مرد در کنار یکدیگر گام برداشته اند
نقـش زنـــان در جــامعه
از زمانیکه بشر پا به عرصه وجود گذاشت و برای ادامه زندگانی خود، به حکم ضرورت به مبارزه با طبیعت برخاست، زن و مرد در کنار یکدیگر گام برداشته اند. با این حال با تشکیل اجتماعات انسانی، تقسیم عادلانه بین نقش ها و در اداره جامعه ازمیان رفت و در نتیجه قدرت نابرابر شکل گرفت . اگر قدرت با هریک از جنسها همراه باشد میتواند در شکل دهی به ساختارهای متفاوت جامعه بسیار مهم باشد. فی المثل ساخت یک جامعه زن سالار متفاوت از ساخت جامعه پدرسالار است . در دوره اول زن و مرد وظایف و مشاغل مختلف داشته اند با این حال همکار و مکمل هم بوده اند و هیچ چیز از پیش، مبین برتری یکی بر دیگری نبوده است و بر اثر تعاون ، مناسبات متعادل و متوازنی که بین آنها پدید آمده ، استحکام یافته بود.
فهرست مطالب
عنـوان صفـحه
مقدمه 3
نقش زن در زندگی مشترک 4
بیکاری و اشتغال زنان 6
سهم زنان دیپلمه در اشتغال8
نرخ بیکاری بالاتر است9
تعداد زنان جویای کار بیشتر از زنان بیکار9
ماندگاری زنان در بیکاری و اشتغال10
کار زنان در کافی شاپ، ممنوع!10
مشاغل انتخابی زنان11
دسترسی کمتر زنان به سرمایه 13
پایین بودن نرخ مشارکت زنان 16
دوره میانسالی و نقش روابط اجتماعی و محیط های شغلی 18
دوره های تولید مثل19
نقش عوامل نژادی، اجتماعی و فرهنگی19
زنان در عرصه مدیریت20
کنکاشی در عوامل خودکشی زنان 24
کمبود اعتماد به نفس و افسردگی27
منابع29
مقدمه
در دوره زن سالاری، زن قدرت بسیار می یابد ، چرا که کار زن، کشاورزی است و مشغله مرد دامداری است. اساساً اساس برتری زن بر مرد و یا بالعکس را همین عامل مهم ، تعیین می کند. اگر عامل اقتصادی و تکنیکی در دست هر یک از جنس ها باشد، آن یک قدرت را به یدک می کشد و سپس ارزش ها و هنجارها نیز به سراغ قبول ذهنیتها از این برتری خواهد آمد. همانطوری که در دوره زن سالاری زن به اقتضای کار و فعالیتش ، یعنی کشاورزی ، مادر و سرور طبیعت دانسته می شود، در دوره پدرسالاری با در اختیار گرفتن فعالیتهای اقتصادی توسط مردان ، اهمیت یافتن نرینگی رشد پیدا کرد و در پی آن عقاید و فرهنگها نیز در پی توجیه مردسالاری برآمده اند.
نقش زن در زندگی مشترک
خانواده یک سازمان کوچک و بسیار دقیق و حساس است که به حضور کامل زن و مرد به عنوان دو فرد کامل که دارای رشد فکری و شخصیتی باشند نیازمند است. هرگز مفهوم ازدواج و زندگی مشترک ، پنهان شدن یکی در ذیل عنوان و مشخصات و اهداف دیگری نیست. آنچه که لازمه یک زندگی زناشویی موفق است احترام متقابل و تساوی حقوق زندگی بین زن و مرد است. حال اگر زنی بخواهد در هر مورد شانه از زیر بار مسئولیت ها خالی کند هر گونه امکان رشد و پرورش فکری را از خود سلب کرده است. گروهی دیگر از زنان هم همواره مردان را مورد ستایش قرار می دهند. آنچه که لازم است در اینجا یادآور شویم این است که ستایش کردن مردی برای محاسن اخلاقی وی ، هم منطقی است و هم زیبا. اما اگر بخواهیم مردان را مورد ستایش قرار دهیم فقط به این دلیل که آنها موجوداتی از نوع مخالف ما هستند نه تنها منطقی و پسندیده نیست بلکه کاری بس احمقانه می باشد. اینگونه رفتارها یک وابستگی مداوم و سلطه کامل را برای ما می آفریند و سبب می شود همانند یک کودک در انتظار شنیدن یک کلمه ستایش آمیز او بمانیم که شاید او هرگز به زبان هم نیاورد. اگر زنی بدون علت و بی هیچ شناخت شخصیتی زبان به ستایش یک مرد گشود دیگر نمی تواند از حقوق مساوی و آزادی و سازندگی شخصیتی برای خودش دم بزند.
نوع فایل:word
سایز :95.7 KB
تعداد صفحه:30
برچسب ها : نقـش زنـــان در جــامعه , نقـش زنـــان در جــامعه , زنـــان در جــامعه , نقـش زنـــان , جامعه زن سالار , اشتغال زنان , زنان بیکار , خودکشی زنان , تحقیق , پایان نامه , پروژه , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود جزوه , دانلود مقاله , دانلود پایان نامه , دانلود پروژه
در نظرسنجی هزاره درباره مسئولیت اجتماعی شرکتها که در سپتامبر سال 1999 انجام شد، آمده است، «از هر سه شهروند، دو نفر مایلند شرکتها از نقش تاریخی شان که کسب سود، پرداخت مالیات، استخدام کارکنان و تبعیت از تمام قوانین است فراتر روند
سایه روشنهایی از مسئولیت پذیری (مسئولیت اجتماعی شرکتها)
در نظرسنجی هزاره درباره مسئولیت اجتماعی شرکتها که در سپتامبر سال 1999 انجام شد، آمده است، «از هر سه شهروند، دو نفر مایلند شرکتها از نقش تاریخی شان که کسب سود، پرداخت مالیات، استخدام کارکنان و تبعیت از تمام قوانین است فراتر روند. یعنی میل دارند شرکتها در تحقق هدفهای اجتماعی گسترده تر نقش بسزایی داشته باشند».
هر وجهـی از کسب و کار دارای یک بعـــد اجتماعی است. مسئولیت اجتماعی شرکتها (CORPORATE SOCIALL RESPONSIBILITY)(CSR ) یعنـی رویــــــه هـای باز و شفاف کسب و کار، یعنی روشهایی که مبتنی بر ارزشهای اخلاقی و احترام به کارکنان، جامعه و محیط زیست می باشد. مسئولیت اجتماعی شرکتها به این منظور برنامه ریزی می شود که برای جامعه به طورکلی و برای سهامداران حامل ارزش پایدار باشد. حوزه مربوط به روش یا رویه کسب و کار دربرگیرنده یکی از پویاترین و چالش پذیرترین موضوعهایی است که امروز رهبران شرکتها با آن روبرو هستند.
برای مدیران امروز دیگر کافی نیست که وظایفی چون برنامه ریزی، سازماندهی و کنترل را انجام دهند و خود را اثربخش بنامند بلکه پاسخگویی به نیازهای جامعه و خواست شهروندان و مشتریان داخلی و خارجی سازمانهایشان از زمره وظایف بااهمیت تـــــر آنان محسوب می شود. می توان گفت همانگونه که مدیران نحوه انجام وظایف سنتی را می آموزند، باید از چگونگی انجام چنین وظایف جدید نیز آگاه شوند زیرا شرایط امروز جهان و فضاهای جدید کسب و کار ایجاب می کند تا رهبران و مدیران سازمانها و شرکتهای بزرگ که در بازارهای جهانـــــی یا بازارهای درحال جهانی شدن نقش فعال و موثر دارند، تمام تلاش خود را متوجه ایجاد ارزش برای تمامی ذینفعان خود کنند و نوعی تعادل میان بخشهای اجتماعــــی، اقتصادی و زیست محیطی کسب و کارشان ایجاد نمایند.
به طورکلی می توان گفت مسئولیت اجتماعی شــــرکتها (CSR) به ارائه روشهایی می پردازد که سازمانها در فضاهای کسب و کار خود به آن عمل کنند و پاسخگوی توقعات جامعه، انتظارات تجاری، قانونی و اخلاقی اجتماعی آنان باشد. چرا که سازمانها مسئولیتهای بزرگـی در زمینه اجتماعی، اقتصادی و محیطی در قبال کارکنـــان، سهامداران، مشتریان، دولت، تامیـن کنندگان و تمامی ذینفعان خود برعهده دارند.
آنچه که می تواند یک اعتماد و اطمینان دوجانبه را فراهم سازد و شرکتها و سازمانها را به انباشت سرمایه و سوددهی هدایت کند، وجود فضایی پر از اعتماد در تجارت و اقتصاد است و این قدم اول است برای پاسخگویی و حساب پـس دهی شرکتها در قبال عملکرد خویش، قدمی که اگرچه لازم است ولی برای مسئول بودن در قبال کلیه ذینفعان ازجمله پیمانکاران، شرکای تجاری، انجمنها و نهادهای مدنی، سازمانهای دولتی و درنهایت کل جامعه کافی نیست. چرا که شرکتها برای بقا و پایداریشان بایستی سوددهی و افزایش سرمایه را در فضای رقابتی باز همراه با عملکردی سالم تحقق بخشند.
درنهایت پایبندی و عمل به مسئولیتهای اجتماعی نیازمند تمرین است و در این تمرین باید که دل را بپردازیم و با ناب ترین ویژگیهای انسانی درهم آمیزیم. باید که ارزشها را در درون باورهای کهنه و رایج اسیر نکنیم و در فضای تنگ و تاریک کج فهمی ها عبوسش نسازیم. مسئولیتهای اجتماعی شرکتها و ارزشهای محوری آنها را فلسفه ای نو، دلی نو، هوایی نو و فضایی نو باید. پایبندی به مسئولیتهای اجتماعی شرکتها و ارزشهای محوری، غفلتی آگاهانه از خویشتن را می طلبد، غفلتی فراجسته و اندیشیده.
عوامل افزایش یا کاهش مسئولیت پذیری شرکتهــا، چگونگی پایش و اندازه گیری مسئولیت پذیری، نقش مدیران در گسترش مسئولیتهای شرکتها و دلایل روانشناختی مسئولیت پذیری یا عدم مسئولیت پذیری بسیاری از شرکتها درجهت احترام به ارزشهای واقعی جامعه، مشتریان خود، مسایل زیست محیطی و استانداردها، از موضوعات و اهداف مهم این گزارش می باشد که با افراد مصاحبه شونده درمیان گذاشته شده است.
کاهش مسئولیتها در قبال نیاز جامعه
تدبیر: آقــای خلیلی لطفاً دلایل کاهش مسئولیت پذیری شرکتها را در قبـــــال مصرف کنندگان، دولت، سهامداران شرکت و خواست کارکنان برشمارید.
در یک بررسی کلی می توان گفت که عواملی نظیر - بزرگ بودن ابعاد و اندازه دولت و تبعیت از قوانین و مقررات ناکارا در دستیابی به اهداف زیست محیطی و اجتماعی و همچنین عدم امکان جایگزینی روشهای نوین غیراجباری با قوانین و مقررات دست و پاگیر - افشانشدن اطلاعات و عدم شفاف سازی شرکتها در راستای تامین منافع مشتریان، کارکنان، اجتماعات، سرمایه گذاران و فعالان سازمانی - حاکمیت نداشتن مشتری در بازار و بی تاثیربودن تصمیمات آنها در رفتار شرکتها - درنظر نگرفتن ملاحظات زیست محیطی و مسئولیت پذیری اجتمـــاعی در ارزیابی سرمایه گذاران - رقابتی نبودن شرایط بازار و عدم انجام اقداماتی توسط شرکتها برای مسئولیت پذیری شرکا و سهامداران - در کاهش مسئولیت پذیری اجتماعی سازمانها و شرکتهای ایرانی موثر بوده اند که به رسم نمونه برخی راهکارهایی که می تواند در تحقق و تقویت مسئولیت اجتماعی شرکتها منشا اثر باشد به شرح زیر بیان می گردد:
نوع فایل:word
سایز :29.9 KB
تعداد صفحه : 47
برچسب ها : سایه روشنهایی از مسئولیت پذیری (مسئولیت اجتماعی شرکتها) , روش های یاددهی و یادگیری , روش های یاددهی , یادگیری , بحث گروهی , روش آموزشی , یادگیری عمیق , کار گروهی , تحقیق , دانلود جزوه , دانلود مقاله , دانلود پایان نامه , دانلود پروژه
جهانی شدن، فناوری اطلاعات و انفجار اطلاعات باعث شده است تغییر در سازمان ها امری ثابت و مستمر باشد اطلاع از بافت فضایی که درآن هویت یابی رخ می دهد و بر نتایج اثر می گذارد می تواند رهبران سازمانی را به دیدگاه هایی مجهز کند و
تحقیق هویت
جهانی شدن، فناوری اطلاعات و انفجار اطلاعات باعث شده است تغییر در سازمان ها امری ثابت و مستمر باشد. اطلاع از بافت فضایی که درآن هویت یابی رخ می دهد و بر نتایج اثر می گذارد
می تواند رهبران سازمانی را به دیدگاه هایی مجهز کند و رویکردهایی رادر مقابل آنها قرار دهد که با توجه به دینامیک متغیر سازمانی و مدیریت آن بر مبنای راهبردهای مبتنی بر ارتباطات شکل می گیرند(شرایم ،2002؛ تایلر، دوکرمر، 2005) علاوه بر این درک هویت و هویت یابی درسازمان ها باعث می شود رهبران سازمانی اقدامات همراه با دانش و اطلاعات را در خود توسعه دهند. رهبری اثر بخش تر در نتیجه ی اطلاعات از تفاوت های فردی در تعدیل روابط میان شیوه های رهبری و هویت یابی سازمانی توسعه یافته، بر خروجی های مثبت سازمان ها با اعضای دارای هویت بالاتر اثر می گذارد(اپیتروپاکی و مارتین، 2005،ون نیپربرگ، دوکرمرو هوگ، 2005)
وقتی رهبران به عنوان اعضای نمونه در یک گروه معرفی و مشخص می شوند، اقدامات آنها اغلب به عنوان اقدامات منصفانه ومقتضی محسوب می گردد.(لیپونن،کویویستو و اولکونن، 2005) وقتی این هویت با دیگر متغیرهای تعدیل کننده نظیر وابستگی ترکیب گردد، ادراک های سازمانی رهبر اثربخش تر خواهد بود (پیرو ،سیسرو، بونایتو، ون نیپر برگ و کروگلانسکی ، 2005)
درک هویت و هویت یابی چارچوبی را فراهم می سازد که با استفاده از آن می توان فرآیند
توسعه ای برای رهبران سازمانی فراهم ساخت.(لرد و هال، 2005)
درک وضعیت فعلی یک سازمان و چگونگی هویت یابی آن، چگونگی ساختاردهی مجدد و تخریب ساختارها در سازمان در هنگام نیاز به تغییر را دچار دگرگونی می سازد (رایدر، هاسلام و هاپکینز، 2005) و برای اینکه سازمان ها در بافت های فعلی مناسب باقی بمانند، بسیار اهمیت دارند.
در محیط های کاری چندفرهنگی و متنوع، درک دلایل و قابلیت های کاربرد فرآیند های هویت یابی و هویت موضوع پژوهش های متعدد قرار گرفته است.
پژوهش های انجام شده در سازمان هایی که ترکیب آنها شامل اعضایی از فرهنگ های جمع گرا و فردگرا بوده است. (یوکی ، 2003) از نظر جمعیت شناسی متنوع بوده است(برکلسیون ، 2000) یا از نظر وظایف متنوع بوده است(راندل و یایوسی ، 2003) ، همراه با پژوهش هایی که بر اثر ارزشهای رقابتی و هویت های فردی در محیط کار متمرکز بوده اند(هریوت و اسکات جکسون، 2002) بسیار مهم است. داشتن این دانش، رهبران را قادر می سازد با پویایی سازمانی چالش برانگیز و جدید جامعه جهانی و خلق سازمان های پیچیده بهتر مواجه شده و به شکلی مناسب عمل کنند.
اگرچه منشاء پژوهش های انجام شده از دو رویکرد جامعه شناسی و روان شناسی اجتماعی استفاده کرده اند امادر پژوهش های اخیر شباهت ها و تفاوت های هویتی به عنوان راهی برای هدایت اقدامات پژوهشی بوده است.(براون، 2001) و قدرت و توان توضیح سطح کلان(جامعه شناسی) و سطح فرد (روان شناسی اجتماعی) این سازه های نظری را افزایش می دهد.
استتس و بورک (2000) مدعی شده اند که اختلاف ها در رابطه با تأکید ها است نه بر نوع آنها و توضیح می دهندکه چگونه یک نظریه ی تعمیم یافته به دست آورده اند. روان شناسان اجتماعی بر درک این که «یک فرد کیست» تأکید می کنند در حالی که جامعه شناسان به دنبال درک این هستند «یک فردچه می کند» یک نظریه جامع در رابطه با خود باید بودن و انجام دادن را در خود داشته باشد. دوکس و مارتین (2003) تلاش می کنند دیدگاه های خرد و کلان هویت و هویت یابی را از طریق ادغام شبکه های بین افراد در هنگامی که نقش های هویتی خود را توسعه می دهند با طبقه بندی اجتماعی بافت هایی که درون آنها، جوانب آنها ، جوانب گوناگون برجسته تر می شوند با هم ادغام کنند. سه عاملی که آنها با هم ترکیب می کند شامل بافت بزرگتر هویتی که توسط آن عوامل مشخص می شود (نظیر نژاد یا جنسیت) قدرت هویت یابی و مشخصه های شبکه اجتماعی اشخاص و فرآیندی مذاکره در خصوص هویت است.
فرآیند مذاکره در خصوص هویت ، فرآیندی است که تحت تأثیر مشخصه های برجسته و بارز موقعیت و جایگاه در گروه و سطح حمایت سازمان قرار می گیرد.
نوع فایل:word
سایز :30.4 KB
تعداد صفحه : 41
برچسب ها : تحقیق هویت , تحقیق هویت , هویت , هویت یابی , هویت های فردی , فرهنگ سازمانی , هویت، فرهنگ , تحقیق , جزوه , مقاله , پایان نامه , پروژه , دانلود پژوهش , دانلود تحقیق , دانلود جزوه , دانلود مقاله , دانلود پایان نامه , دانلود پروژه
گرایش فزاینده به ورزش باعث پیدایش مسائل و موضوعاتی شده است که ذاتاً ماهیت اجتماعی دارند از آن جا که نیازهای حقیقی مردم، در واقع از لابلای شرایط اجتماعی و اقتصادی سرچشمه می گیرد
نیاز ورزش به پیوند با علوم اجتماعی
رویکردی اجتماعی به مطالعه ی ورزش
گرایش فزاینده به ورزش باعث پیدایش مسائل و موضوعاتی شده است که ذاتاً ماهیت اجتماعی دارند. از آن جا که نیازهای حقیقی مردم، در واقع از لابلای شرایط اجتماعی و اقتصادی سرچشمه می گیرد و این امر بویژه در پی دگرگونی های ناشی از رهیافتهای تغییر اجتماعی ،عوامل انتقال فرهنگی ،پیشرفت شگفت انگیز فناوری و تکامل شیوه های اطلاع رسانی نمایان تر است، از طرف دیگر، شکی نیست که میان ورزش و نیروهای گوناگون اجتماعی تأثیرات متقابلی وجود دارد ؛بنابراین مسئولان ورزش و تربیت بدنی منطقه باید ابعاد اجتماعی -فرهنگی ورزش را بفهمند و نقشها و تأثیرهای حیاتی این پدیده را درک کنند .همچنین ،باید بکوشند تا با تقویت نظام تربیت بدنی و ورزش ،به سان یک نظام اجتماعی -فرهنگی مهم، معیارها و ملاکهای نوینی را وضع کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای کنونی و آینده ی مردم باشد؛ زیرا ماهیت اجتماعی -فرهنگی ما را وا می دارد تا میان ورزش و شاخه های گوناگون علوم اجتماعی پیوند دهیم و مفاهیمی را وضع کنیم که از طریق پی ریزی مبانی نظامهای فرعی نو مانند «جامعه شناسی ورزش»،زمینه این پیوند و ارتباط فراهم شود ،به گونه ای که این مباحث و نظامهای فرعی تمامی مسائل اجتماعی و فرهنگی ورزش را تحت پوشش قرار دهد.
طبیعت اجتماعی ورزش
طبیعت اجتماعی ورزش و فعالیت بدنی ،با تمام وجود، خود را به عنوان یک نمود بارز اجتماعی ،هم بر پژوهشگران اجتماعی ،هم بر عامل تحقیقی در زمینه ی تربیت بدنی و ورزش ،تحمیل می کند.
ورزش پدیده ای اجتماعی -فرهنگی است که پیوندی اندام وار با مجموعه ی نهادها و ساختارهای اجتماعی دارد: بدین معنا که دستاوردهای ورزش و فعالیتهای آن ،بطور کلی یک شاخص عمومی است. از یک سو، می توان از طریق آن درباره ی سطح پیشرفت اجتماعی و فرهنگی یک جامعه وابسته است.به همین دلیل ،تحلیل نهایی شرایط اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی و حجم و میزان هماهنگی اجتماعی موجود میان این شرایط - از رهگذر شماری از روابط غیر مستقیم است که تعیین می کند ورزش تا چه اندازه می تواند پیشرفت کند و تا چه حد می تواند واپس رود.
اندیشمند و کارشناس روسی علوم ورزشی ،ماتوییف(Matveyev)بر همین مسأله تأکید می ورزد.او معتقد است نتایج تحلیلهای آماری - اجتماعی بر این گواهی می دهد که دستاوردهای ورزشی المپیک (به مثابه ی عالیترین و پیشرفته ترین دستاوردهای ورزشی )ارتباط زیادی با شاخصهای موجود اجتماعی انسان دارد ، شاخصهایی مانند:
-درآمد ملی و میانگین درآمد سرانه ؛
« زیرا ورزش نیازمند تسهیلات و پول و سرمایه است که در راه آن هزینه شود».
-کالریهای غذایی برای یک فرد عادی؛
« چرا که تغذیه ی خوب و مناسب ،جوهره ی اصلی ارتقای ورزشی است».
-میانگین عمر فرد؛
« زیرا این امر ،شاخص سطح آگاهی بهداشتی و نیز میزان خدماتی است که فرد در این زمینه دریافت می کند؛چرا که بهداشت و سلامتی شالوده ی پیشرفت ورزشی است».
بالا-میانگین بیسوادان جامعه؛
« زیرا ورزش نوین بر پایه ی شناخت و دانش استوار است و سهولت دستیابی به اطلاعات ،پایه پیشرفت در ورزش می باشد».
نگرش علمی به پدیده ی ورزش تنها از رهگذر علوم طبیعی ،مانند بیومکانیک ،بیوشیمی ،فیزیولوژی و غیره صورت نمی گیرد.بلکه باید از علوم اجتماعی نیز،بویژه در هنگام بررسی ابعاد و جنبه های انسانی ورزش و موضوعات آن کمک گرفت؛زیرا ورزش یکی از گونه های برجسته ی فعالیت انسان است که تنها از رهگذر افراد و گروهها و چارچوبهای اجتماعی ،با همه درونمایه ها و بروندادهای آن ،زمینه پیدایش می یابد.
از وقتی که ورزش به نظامها و نهادهای جامعه راه یافت و مفهوم اجتماعی به خود گرفت؛مضامین فعالیت ورزشی فرد،جز از طریق نهادها و نظامهای اجتماعی ذی ربط،معنایی به دست نمی دهد؛چرا که تفسیر نظری پدیده ی ورزش و کوشش در جهت نهادینه کردن آن ،تنها از خلال چارچوب اجتماعی-فرهنگی آن امکان پذیر است.
چارچوب اجتماعی ورزش می تواند میان ورزش ،به عنوان ارزشها و خصلتهایی اجتماعی ،و گرایشها و آرمانها و انتظارات جامعه هماهنگی به وجود آورد و عملکرد و دستاوردهای ورزشی را در پرتو ارزشهای اجتماعی ،فرهنگی و عقیدتی تفسیر و تبیین کند؛زیرا چارچوب اجتماعی ورزش در سراسر تاریخ بشر همواره گسترش پیدا کرده است ؛هیچ عصری از اعصار و هیچ فرهنگی از فرهنگهای بشر را ،هر چند در ابتدایی ترین چهره ی آن ،نمی توان یافت که ورزش به گونه ای در آن وجود نداشته باشد.
نوع فایل:word
سایز :25.0 KB
تعداد صفحه : 27
برچسب ها : نیاز ورزش به پیوند با علوم اجتماعی , نیاز ورزش به پیوند با علوم اجتماعی , ورزش , علوم اجتماعی , مطالعه ی ورزش , طبیعت اجتماعی ورزش , فعالیت ورزشی , تحقیق , جزوه , مقاله , پایان نامه , پروژه , دانلود تحقیق , دانلود جزوه , دانلود مقاله , دانلود پایان نامه , دانلود پروژه
در ساختار قشربندی اجتماعی نظرات متعددی پیرامون طبقه وجود دارد که با دقت در این نظریات می توان آن را به دو نوع کلی تعریف تقسیم بندی نمود
مفهوم مارکسیستی طبقه
بخش اول: مفهوم مارکسیستی طبقه
2- سایر مفاهیم طبقه
الف) تعریف طبقه براساس سطح زندگی
ب)تعریف طبقه براساس نوع زندگی
ج) تعریف طبقه براساس حیثیت
بخش دوم:
- مفهوم شناسی طبقه متوس
- جایگاه طبقه متوسط در قشربندی جوامع نوین
- ساختار طبقاتی ایران بعد از مشروطیت
- ساختار طبقه متوسط قدیم
1-دیوانسالاران
2-روحانیون
3-بازاریان
-انتقال قدرت از قاجار به پهلوی وطبقه متوسط جدید
-رشد طبقه متوسط جدید
-نظریه هایی درباره طبقه متوسط در ایران
بخش سوم:
-ویژگی های طبقه متوسط
بسمه تعالی
در ساختار قشربندی اجتماعی نظرات متعددی پیرامون طبقه وجود دارد که با دقت در این نظریات می توان آن را به دو نوع کلی تعریف تقسیم بندی نمود
1) مفهوم مارکسیستی طبقه
پیش از مارکس، بسیاری از اندیشمندان براین باور بودند که نابرابری های دسته های اجتماعی عامل اصلی تضادها وتعارضات سیاسی هستند.
براین اساس در یک مفهوم وسیع و با نگاه کلی تر به موضوع دسته های اجتماعی نابرابر همان طبقات اجتماعی بودند که بعدها مبارزات طبقاتی را عامل اصلی وتنها عامل تعارضات سیاسی معرفی نمود وهمین نظریه باعث شد تا مفهوم طبقه براساس نظریه مارکس شکل بگیرد.
اگر چه هیچ یک از آثار مارکس تعریف مشخصی از طبقه وجود ندارد و به طور مشخص مبارزه طبقاتی طبقه بورژوازی و ظلم آنان نسبت به طبقه کارگر را بیان می نماید لکن درون مایه این تئوری ها تعریفی از مفهوم طبقه براساس اندیشه های مارکس را به دست می دهد.
فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید:
«طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که برحسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید اجتماعی اشغال کرده اند بر حسب ارتباط آنها با وسایل تولید (که غالبا به وسیله قانون تبثبت و پایدار شده ) براساس نقش که درسازمانی اجتماعی کار !! ولذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی وعظمتناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها می تواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند[1].
البته با دقت در تعریف فوق مشخص می گردد که تعریف جامعی نیست لکن براساس اندیشه های مارکس برداشت خوبی انجام شده و تعریفی نسبتا منطبق با اندیشه وی ارائه داده است.
براساس نظریه مارکس طبقات براساس وضعیتشان نسبت به وسایل تولید تعریفی می شوند فرهنگ کوچک فلسفی وی در چاپ 1955 به تعریفی از لنین در یک جزوه سال 1919 با عنوان (ابتکار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره می نماید: «طبقات به گروههای وسیع انسانی اطلاق می شود که بر حسب مکانی که در یک نظام تاریخی معین در تولید اجتماعی اشغال کرده اند برحسب ارتباط آنها با وسایل تولید ( که غالبا به وسیله قانون تثبیت وپایدار شده) براساس نقشی که در سازمان اجتماعی کار!! و لذا به واسطه وسائل کسب ثروت های اجتماعی و عظمت ناشی از آن چهره مشخصی یافته اند. طبقات گروه های انسانی هستند که یکی از آنها میتواند کار آن دیگری را به سبب اختلاف مکانی در یک نظام مشخص اقتصاد اجتماعی اشغال کرده است تملیک کند
اگر چه وسایل تولید در طول تاریخ دچار تغییرات فراوانی شده و این تغییرات منشا اثر در روابط اجتماعی گردیده است. به عقیده مارکس روابط اجتماعی به گونه ای بسیار نزدیک با نیروهای تولید وابستگی دارند انسانها با به دست آوردن نیروهای جدید تولیدی شیوه تولید ونحوه تحصیل معاش خود را تغییر می دهند و کلیه روابط اجتماعی خود را دگرگون می سازد. آسیاب دستی جامعه ای با تیولداران وآسیاب بخاری جامعه ای با سرمایه داری صنعتی به دست می دهد[2] (کارل مارکس،فقر فلسفه 1847) لذا به نظر می رسد تمایز طبقات زائیده قرار گرفتن نیروهای تولیدی در ارتباط با نوعی از روابط اجتماعی است.مارکس گرایان معتقدند که انسان در آغاز دارای نوعی کمونسیم ابتدایی بوده که هم وسایل واموال جنبه مالکیت دسته جمعی داشته است واساسا مالکیت خصوصی وجود نداشته اس تو به همین خاطر طبقات اجتماعی نیز نبوده است. اما با ایجاد اولین فنون کشاورزی مالکیت خصوصی ابزار تولید شکل گرفت و از آن پس با توسعه تقسیم اجتماعی کار ومالکیت خصوصی وسایل تولیدی طبقات اجتماعی نیز بروز وظهور پیدا کرد.
توسعه مالکیت خصوصی وسایل تولید باعث ایجاد سیستم تقسیم کارگردید که بر اساس آن دو طبقه متضاد شکل گرفت. یک طبقه مالکیت خصوصی وسایل تولید را داراست و طبقه دیگر نیروی کار را و این تنها سرمایه آن برای ادامه حیات است.
از این نظر به طور طبیعی نیروهای مولد برحسب میزان توسعه فنی ابزار تولید صور گوناگون پیدا میکند ووضع مالکیت آنان تغییر می کند بر همان اساس در دوران مختلف جوامع متفاوتی بوجود می آید. جامعه باستانی ،جامع فئودالی و جامعه سرمایه داری. در هر یک از این رژیم ها ، دو طبقه متضاد در برابر هم قرار دارند.جامعه باستانی شامل طبقات اربارب ومالکین زمنی و برف ها در مقابل آنان، در جوامع سرمایه داری بورژوازی مالک کارخانه و موسسات صنعتی در مقابل کارگر وجود دارد. تمامی جوامع فوق براثر توسعه ابزار تولید رفته رفته جای خود را به دیگری می دهند و نظام های جدید آرام آرام در قالب نظامهای موجود پرورش می یابند. این تغییر و جابه جایی بصورت یکباره وناگهانی نیست بلکه آرام وکند انجام می شود بگونه ای که نظامهای قدیم در کنار نظامهای جدید رفته رفته کارایی خود را ازدست داده وجایگزین می شوند اما در این رهگذر قطعا اتفاق می افتاد که چندین سطح طبقه با یکدیگر همزیستی می نمایند. به همین جهت در کنار طبقات اصلی طبقات فرعی وجود دارند که یا در حال روئیدن هستند مانند بورژوازی در جوامع فئودالی ویادر حال از بین رفتن مانند فئودالها ویا دهقانان در جامعه صنعتی. در هر صورت مارکسیسم هیچگاه وضعیت روشنی از طبقات مزبور ارائه نکرده است.
مارکس گرایان میان طبقات وقشرها فرق قائل هستند وطبقات را مطلقا همگن نمی دانند. همین تقسیمات جزیی در درون یک طبقه است که از آن قشرهای اجتماعی نام برده می شود. در قشرهای گوناگون یک طبقه واحد منافع مطلقا یکسانی وجود ندارد و به همین جهت در تعارضات طبقاتی عموما طبقات از تعارضات قشرهای مختلف یک طبقه بهره می برند و با دامن زدن به اختلافات موجود تسلط خود را بر طبقه دیگر حفظ می نمایند.
به همین منظور مارکسیسم تعارضهای بین قشرهای یک طبقه که جنبه ثانوی دارند را از تضادهای طبقاتی که جنبه اساسی دارد متمایز نموده وباز می شناسد.
2-سایر مفاهیم طبقه
جدای از نگرش مارکسیستی طبقه ، نگرشهای دیگری از طبقات اجتماعی نیز وجود دارد که در برخی از موارد به گونه ای به هم نزدیک است که میتوان آن رایکی محسوب نمود و گاهی این نزدیکی به آمیختگی با نگرش مارکسیستی نیز می انجامد. نگرشهای مزبور به مفهوم طبقه از زوایای سطح زندگی ، نوع زندگی و حیثیت می نگرند. هر یک از این نگرش ها تعاریفی از طبقه ارائه می نمایند که بعضا تفکیک آن با نگرش های دیگر و یا نگرش مارکس به سختی انجام می شود.
الف) تعریف طبقه براساس سطح زندگی
براساس این تعریف جنگ و تضاد بین فقری و ثروتمند با ایجاد حد و مرز بین آنان بوسیله لایه های عمودی که برحسب درآمد منظم و مرتب شده اند، طبقه را می سازد. بر این اساس سه طبقه برترین، میانی و زیرین ایجاد می شود که تفاوتهای آن صرفا براساس درآمد است. البته این تعاریف از مفهوم طبقه به روشنی حد و مرزهای میان طبقات را روشن نمی کند و مارکس نیز دقیقا در خصوص این تعریف موضع دارد. مارکس ذیل درعنوان خانواده مقدس [3] می گوید:
عقل سلیم پرداخت نشده، تمایز میان طبقات را به حجم کیف پول تغییر می دهد. اندازه کیف پول تفاوتی کاملا کمی است که به آن می توان پیوسته یکی از افراد طبقه ای را علیه فرد دیگر همان طبقه برانگیخت[4].
مارکس بر این باور بود که ظلم و ستم که به طبقه کارگر می شود ناشی از سطح زندگی و ی نیست بلکه بدلیل این است مالک خصوصی وسایل تولید اضافه ارزش کارگر را به سود خود ضبط می کند. در هر صورت این نگرش طبقه را براساس سطح زندگی تقسیم می نماید.
ب) تعریف طبقه براساس نوع زندگی
مفهوم طبقه براساس نوع زندگی تعریف دقیقی ندارد و بعضا به لحاظ مفهومی دارای ابهام است ،مجموعه ای از رفتارهای اجتماعی، عادات، رسوم، اخلاق، رفتارها و کردارها اساس و پایه این نوع تعریف را می سازند و این مقوله اجتماعی را از مقوله دیگر متمایز می نمایند.
طبقه دهقان بهترین مثال طبقه از لحاظ نوع زندگی است در این نوع تعریف نسبت طبقه به مالکیت خصوصی، امری فرعی است. زیرا مالکان، کشتکاران ،مباشران، اجاره داران و حتی کارگران کشاورزی نوع زندگی نزدیکی با هم دارند.
در این مفهوم طبقه بحث در آمد اثر چندانی ندارد بلکه خصلت های مشترک و رفتارهای مشابه حسی در افراد ایجاد می کند که آنان را به هم پیوسته می نماید. به همین جهت دهقانان نه براساس درآمد بلکه براساس آنکه حس می نمایند دهقان هستند و از افراد شهری متفاوت می باشند لذا در یک طبقه قرار دارند. بدین صورت زندگی دهقانی (بعنوان یک طبقه ) ناشی از شرایط کار در زمین است لذا همه آنان که در زمین کار می کنند در طبقه دهقان می ابشند.
ج) تعریف طبقه براساس حیثیت:
در این تعریف طبقه اساسا با این واقعیت که اعضای یک جامعه خود می پندارند که به مقولات متعددی بخش شده اند وهر مقوله به درجات واشکال مختلفی از حیثیت مربوط می شود تعریف می گردد.
جامعه شناسان فراسوی مکتب دورکسیم [5] متاثر از اهمیت «صور ذهنی جمعی» و پدیده های وجدانی در زندگی اجتماعی هستند این تعریف از طبقه را مدنظر قرار داده اند و بر این باورند.
در پی بررسی های گسترده ای که در خصوص یک شهر نه چندان بزرگ امریکایی که بنام شهر میانه [6] مشهور گردیده براساس نظر ساکنان این شهر، لویدوارنر [7] و همکارانش توانستند در بخشهای فرعی هر طبقه «طبقه بالا، طبقه میانی و طبقه پایین» یک گروه بالا ویک گروه پایین مشخص نمایند. براساس این پژوهش طبقات بدینگونه تقسیم شوند:
1-طبقه بالای بالا
2-طبقه بالای پایین
3- طبقه میانی بالا
4-طبقه میانی پایین
5-طبقه پایین بالا
6-طبقه پایین پایین
براین اساس این صور ذهنی جمعی است که طبقه را ایجاد می کند. در حقیقت باور اعضای یک جامعه به اینکه جامعه چه طبقاتی دارد تقسیم بندی جدیدی را براساس حیثیت ایجاد می نمایند.
با توجه به تعریفی که از مفهوم طبقه در طیف مارکسیستی وغیرمارکسیستی ارائه گردید لازم است در بخش های بعدی به مفهوم شناسی طبقه متوسط ،جایگاه آن در قشربندی جوامع نوین وسپس به بررسی ظهور آن در جامعه ایران در سه دوره مشروط قبل از انقلاب وپس از انقلاب اشاراتی داشته باشیم.
مفهوم شناسی طبقه متوسط
اصطلاح طبقه متوسط اولین بار توسط فردی روحانی بنام توماس گیسبورن [8] در سال 1785 بکار برده شد. منظور وی از این اصطلاح طبقه دارای دارایی و نیز انتروپرنورهایی بودند که مابین ملاکین و کشاورزان و کارگران شهری قرار داشتند. استفاده از این کلمه در طی قرن نوزدهمن نیز رایج بوده وی طی قرن بیستم کم کم این اصطلاح متوجه مشاغل یقه سپیدان گردید که از حرفه ای هایی مانند پزشکان ،حسابداارن ،وکلا ،اساتید دانشگاه و غیره شروع شده و تا مردمی که به کارهای معمولی تر و با مهارت کمتری اشتغال داشتند نظری کارمندن جز دفتری ادامه یافت. برخی اوقات نیز این اصطلاح برای مشاغلی که یر یدی بودند به کار برده میشد. البته مالکین کارخانجات و خود اشتغال ها [9] کمتر زیر پوشش این اصطلاح قرار می گرفتند. این گروهها که اغلب تحت عنوان طبقه یا اقشار متوسط نام برده می شوند. در قرن اخیر به نسبت افراد شاغل در کل جمعیت در اکثر کشورهای عمده غربی از نظر تعداد دارای افزایش چشم گیری بوده اند. برای مثال در بریتانیا درصد کارکنان غیریدی از 19 درصد در سال 1911 به 47 درصد در سال 1981 افزایش یافت. این افزایش بخصوص شامل کارکنان زن بوده است.
تاسال 1981 از کل کارکنان مشاغل غیریدی در این کشور تقریبا سه پنجم کارکنان زن بودند در حالیکه تنها دو پنجم این کارکنان را مردان تشکیل می دادند. با وجود این تقسیم جنسی دیگری نیز در این میان دیده می شود مثلا اکثر کارکنان تحصیلکرده و حرفه ای مرد هستند در حالیکه زنان مشاغل پایین تر یقه سپیدان را اشغال کرده اند، مشاغلی نظیر منشی گری وماشین نویسی. البته بسیاری از مارکسیتها ادعا می نمایند که چنین مشاغلی به طور کلی اعم از حرفه ای یا دفتری بی ثبات هستند. بسیاری از نویسندگان مارکسیست ادعا نموده اند که کلمه ای بنام طبقه متوسط وجودندارد، بلکه فقط یک بخش بینابینی است. قشری که در نتیجه ناامنی شغل و کم شدن مهارت نیروی کارگر و با بزرگ شدن ادارات ومکانیزه شدن توسط کامپیوتر ها و ربات ها،دست خوش کارگری شدن جایگاه بینابینی خود خواهد شد. ادعا بر این است که این قشر متوسط مجبور به پذیرش آگاهی طبقاتی کارگری وضع سیاسی او خواهد شد یعنی گرایش بسوی اتحادیه های کارگری ورای دادن به احزاب چپ گرا خواهد داشت. برخی دیگر از نویسندگان مارکیسیت ادعا می نمایند که بر خلاف چنین اندیشه ای ،نهضت کارگری شدن وجود ندارد،برای مثال پولانزاس معتقد است که بورژوای های کوچک زیادی بوجود خواهند آمد که نه فقط توسط وضعیت اقتصادی بلکه به خاطر ساختارهای سیاسی و ایدئولوژیکی خود،جایگاه طبقاتی متفاوتی هم از طبقه سرمایه دار، هم و از طبقه کارگر دارند. جانسون [10] ادعا می نماید. که بسیاری از مشاغل وجود دارند که این ها در زمره طبقه کارگر در نخواهند آمد،زیرا که قدرت آنها متکی بر دانشی است که به اسانی نمی توان آنها را براساس تکنولوژی و ابزار صنعتی بررسی نمود.
گوریچ نیز در تئوری خوئد به نام تئوری (حد وسط) عنوان می نماید که طبقه متوسط از نظر او در رابطه با ابزار تولید و ارزش اضافی قابل تیین نیست.او اشاره میکند که طبقه متوسط از نظر مارکس خرده بازرگانان خرده کارفرمایان و خرده مالکان است.اما مهندسین، روشنفکران، تحصیلکردگان وکارمندان را براحتی نمی توان در میان کارگزاران بورژوازی و ماموران مراقبت از طبقه کارگر دانست. بنابراین از نظر گوریچ در تضاد و گروه اصلی طرف سومی هم وارد شده که ملاک تعریف آن مانند ملاکهای دو گروه دیگر نیست.دراینجا گورویچ اشاره می کند که بعضی از دسته های اجتماعی که طبقه بندی آنها دشوار است دارای حیثیت های بلند مرتبه ای هستند، در حالیکه هیچ قدرتی نداشته و فاقد هر گونه مالکیت اند، مثل دسته اجتماعی پزشکان این حیثیت بلند مرتبه را گورویچ از طریق پرسش از مردم ومقیاس نشان میدهد. به اعتقاد وی ضمنا درآمد نیز دراینجا مطرح است واین تازه تنها شامل یک گروه اعضای طبقه متوسط است. هم چنین قابل ذکر است که نویسندگان و بری نیز ادعاهای گوناگونی برای طبقه متوسط دارند.
[1] -قاضی، ابوالفضل ،جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه تهران – 1349-ص 225
[2] -همان –ص 226
La saimte Famille-[3]
[4] -قاضی ،ابوالفضل ،جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه تهران- 1349 ص 219.
Darkeim-[5]
-Middletown[6]
-lioyd warner[7]
-Reverend thomas Gishborne[8]
self-Employed-[9]
-johnson[10]
برچسب ها : مفهوم مارکسیستی طبقه , مفهوم , مارکسیستی , طبقه , مفهوم مارکسیستی , مفهوم مارکسیستی طبقه , پروژه , پژوهش , مقاله , جزوه , تحقیق , دانلود پروژه , دانلود پژوهش , دانلود مقاله , دانلود جزوه , دانلود تحقیق