پایان نامه بررسی فلسفه وینگشتاین
پایان نامه بررسی فلسفه وینگشتاین در 175 صفحه ورد قابل ویرایش |
![]() |
دسته بندی | علوم انسانی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 141 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 175 |
پایان نامه بررسی فلسفه وینگشتاین در 175 صفحه ورد قابل ویرایش
لودویک ویتگنشتاین یکی از مهمترین فیلسوفان تحلیلی قرن بیستم است که بواسطه دو اثر مهم فلسفیاش- رساله منطقی- فلسفی و پژوهشهای فلسفی- مسیر و جهت فلسفه تحلیلی را تحت تأثیر قرار داد. او را باید نقطه عطفی در تاریخ تفکر فلسفی و همچنین هم تراز فلاسفهای چون دکارت، کانت، هایدگر و . . . به حساب آورد که انقلاب و چرخش زبانی را ایجاد کرده است. در طول تاریخ تفکر فلسفی میتوان کسانی را مشاهده کرد که آغازگر یک انقلاب و تحول فکری بوده اند. شاید بتوان گفت سوفسطائیان اولین انقلابیون تاریخ فلسفی هستند. که موضوع پژوهش فلسفی را از عالم و طبیعت به پژوهش درباره خودشان تغییر دارند و یا میتوان به کانت اشاره کرد که با آراء و عقاید خود توجه متفکران را از متعلق شناسایی به سوی فاعل شناسایی و تواناییها و محدودیتهای ذهن آن معطوف ساخت تغییر و تحول مهم و قابل ملاحظة دیگر توسط هایدگر ایجاد میشود، فلسفه که از زمان دکارت همواره دل مشغول این سؤال بوده است که دانش چیست و به چه چیزی ممکن است شناخت پیدا کنیم؟ با ظهور هایدگر دیگر این سؤالات محور دل مشغولیهای فلسفه قرار نمیگیرد و در عوض به مسأله مهم و اساسی «هتسی یا بودن» پرداخته میشود. به طور کلی میتوان گفت که در هر دوره، مسئلهای در محور و مرکز توجه قرار گرفته است گاه طبیعت و عالم هستی، گاه انسان و ذهن او و تواناییها و محدودیتهای آن و گاه خود هستی و وجود مطرح بودهاند. اما آنچه که در فلسفه ویتگنشتاین به عنوان مسئله محوری فلسفه وی مطرح است مسئله زبان است و او را باید از این جهت نقطه عطفی در تاریخ فلسفه دانست که آراء و عقایدش نقطه عزیمت تأمل فلسفی از بررسی و تحلیل «ماهیت شناخت و مفاهیم ذهن آدمی» به سوی تحلیل «زبان» است. این تحلیل زبانی را میتوان در آرای فلاسفة تحلیل زبانی معاصر مشاهده کرد فلاسفهای چون راسل- کارناپ، آیر، رایل و . . . . سعی کردند تا مباحث فلسفی را در مقوله مباحث زبان شناختی جای دهند اما ذکر یک نکته بسیار حائز اهمیت است: مراد ویتگنشتاین از تحلیل زبانی چیست آیا او به دنبال همان تحلیل مورد نظر تجربه گرایان کلاسیک است که تصورات و ایدهها را تجزیه و تحلیل میکردند تا به انطباعات حسی آنها برسند و یا اینکه تحلیل مورد نظر او همان تحلیل کانتی است که تحلیل مفاهیم و کلیات ذهنی بود. در حقیقت تحلیل زبانی مورد نظر او نه همچون تجربه گرایان کلاسیک تحلیل تصورات و ایدهها است و نه تحلیل مفاهیم و کلیات ذهنی. بلکه مراد وی از تحلیل، تحلیل گزارهها است . زیرا به نظر ویتگشتاین گزارههای زبان ما یک ساخت و صورت منطقی دارند که در اغلب جملات این صورت در وارء صورت دستوری ظاهری پنهان گشته است و همین عدم وضوح و ابهام صورت منطقی سبب فهم غلط و کاربرد نادرست زبان شده است و مسائل و نظریات فلسفی کثیری را به بار آورده است به همین خاطر ما باید به تحلیل زبان به منظور کشف این صورت منطقی بپردازیم تا از ایجاد مسائل فلسفی اجتناب کنیم.
(Did Wittgensteim take the Linguistic Turn, p.1)
چنین نگرشی در باب رابطه زبان و فلسفه ایجاد چرخش زبانی شد. یکی از مفسران اندیشههای ویتگنشاین، رساله منطقی ـ فلسفی را عامل ایجاد این چرخش زبان میداند و به نکاتی که بیانگر و گواه چنین و تحولی است اشاره میکند. از میان آنها میتوان به توجه و علاقه ویتگنشتاین به تعیین حد و مرز میان جملات معنادار و جملات بیمعنا، تعیین محدودیتهای زبانی، وضوح بخش منطقی اندیشه از طریق تحلیل منطقی ـ زبان گزاره به عنوان وظیفه فیلسوف، تعیین ماهیت ذاتی گزاره و . . . . اشاره کرد.
(Hacker.P.M, Wittgenstein’s place in twentieth – century Analytic (phiolsophy, p.37
نکته مهم و حائز اهمیت که باید در اینجا به آن اشاره کرد این است که توجه و علاقه شدید ویتگنشتاین به زبان و تعیین محدودیتهای آن شاید این تصور غلط و نادرست را در ما ایجاد کند که او صرفاً یک زبان شناس است اما این تصور بسیار غلط و نادرست میباشد، زیرا او به زبان نه از آن حیث که زبان است بلکه به خاطر فلسفه علاقمند بود.
او به تحلیل زبان پرداخت تا بتواند از این رهگذر مسائل فلسفیای که از بدفهمیمنطق زبان ناشی شده است را حل کند خود وی نیز در مقدمه رساله منطقی ـ فلسفی میگوید هدف کتابش حل مسایل فلسفی است که از بدفهمیمنطق زبان ناشی شده است
تفسیر کریپکسی
همان طور که گفتیم از نظر اغلب مفسران بحث «زبان خوصی» از بند 243 پژوهشها آغاز میگردد و در بندهای بعدی ادامه مییابد. طبق این نظریه بحث زبان خصوصی به عنوان بحثی تلقی میکردند که به مسألهی زبان مربوط به احساسات میپردازد. اما مفسرانی نیز وجود دارند که با چنین نظریهای مخالفند. کریپکسی(1) معروفترین آنهاست. از نظر او بحث واقعی «زبان خصوصی» را باید در بندهایی که قبل از بند 243 میآیند، جستجو کرد. ویتگنشتاین در پژوهشها پارادکسی را مطرح میکند که مسألهی اصلی این اثر و صورت جدیدی از شکاکیت است. او نتیجهی بحث خود را در زمینهی این پارادوکس این گونه مطرح میکند: «امکان ندارد که از یک قاعده به طور خصوصی پیروی کرد. در غیر این صورت تصور اطلاعت از قاعدهای درست مانند اطلاعت از آن قاعده خواهد بود». (پژوهشها، بند 202)
از نظر کریپکسی این نتیجهی بحث ویتگنشتاین است نه مقدمهی آن ویتگنشتاین راه حلی را برای این پارادوکس مطرح میکند که ادعای او علیه زبان خصوصی نتیجهی این راه حل میباشد. از نظر کریپکسی آنچه که اصل است همان مسألهی و تابعیت از قاعده میباشد. منتهی ویتگنشتاین این مسأله را از راههای مختلفی و در موارد خاصی مطرح میکند که یکی از آنها زبان مربوط به احساسات است. لذا برای فهم نظر ویتگنشتاین در باب زبان مربوط به احساسات حتماً باید به بندهایی که قبل از بند 243 میآیند. توجه کرد و آنها را در پرتو بحث قبلی مطالعه کرد.
(Kripke, wittgenstein on Rules and Private Languaye, pp2-3)
فرق میان این دو تفسیر در این است که اگر ما بگوئیم بحث زبان خصوصی از بندهای 243 آغاز میشود در آن صورت این بحث صرفاً در رابطه با زبان مربوط به احساسات خواهد بود اما اگر به مانند کریپکسی بحث زبان خصوصی را به بندهایی که قبل از بند 243 میآیند مرتبط سازیم در آن صورت این بحث صرفاً شامل زبان مربوط به احساسات نمیگردد بلکه به هر نوع زبان توصیف کننده مربوط است و صرفاً کاربرد صحیح و ناصحیح واژههای مربوط به احساس و معناداری و بیمعنایی آنها مورد بحث قرار نمیگیرد بلکه شامل همه واژههای زبان میگردد. (پیرس، ویتگنشتاین، ص 206).