سری استانداردهای کنترل کیفیت و اعمال ان ئر اذین خودرو
مقدمه آنچه برای من جذاب است سهولت نیست ، دشواری هم نیست ، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است شاعره مصری ـ انسی الحاج در دنیای رقابتی امروز ، کیفیت به مهمترین موضوع مورد توجه تولید کنندگان و تامین کنندگان تبدیل شده است از ویژگی های مهم سالهای اخیر ، جهانی شدن امور و پیشرفت و حر |
![]() |
دسته بندی | اقتصاد |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 114 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 166 |
سری استانداردهای کنترل کیفیت و اعمال ان ئر اذین خودرو
مقدمه : 7
فصل اول. 12
نگاهی به تاریخچه شکل گیری : 12
استاندارد : 13
2. کنترل کیفیت.. 14
3. کیفیت.. 16
فصل دوم 19
تعاریف و مباحث مربوط به کیفیت.. 19
تعاریف کیفیت : 19
1. نگرش فلسفی به کیفیت : 20
2. نگرش کیفیت بر مبنای محصول گرایی : 20
3. نگرش کیفیت بر مبنای کاربرد : 20
4. نگرش کیفیت بر مبنای تولید : 21
5. نگرش کیفیت بر مبنای ارزش : 21
« تعاریف کیفیت از دیدگاه های مختلف ». 21
1. از دیدگاه مدیریت کیفیت جامع : 21
2. از دیدگاه استاندارد ایزو 8402 : 22
در درک واژه کیفیت ملاحضات دیگری ؛ مثل درجه و طبقه : 22
ویژگیهای کیفیت : 24
ویژگیهای کیفیت محصول. 24
قابلیت دستیابی. 24
انتشار 24
قابلیت حمل. 24
قابلیت انبارش.. 24
ظاهر 24
اشتغال پذیری. 24
تولید پذیری. 24
مزه 24
سازگاری. 24
قابلیت کاربری. 24
تعمیرپذیری. 24
قابلیت ردیابی. 24
پاکیزگی. 24
انعطاف پذیری. 24
پایایی. 24
قابلیت آزمون. 24
مصرف.. 24
تعویض پذیری. 24
ایمنی. 24
سمّی بودن. 24
دوام 24
قابلیت نگهداری. 24
امنیت.. 24
قابلیت حمل و نقل. 24
قابلیت امحاء 24
بو. 24
اندازه 24
آسیب پذیری. 24
قابلیت دسترسی. 24
عملیاتی بودن. 24
حساسیت.. 24
وزن. 24
ویژگی های کیفیت خدمت.. 24
قابلیت دستیابی. 24
لیاقت.. 24
اثربخشی. 24
جوابگوئی. 24
صحت.. 24
اعتبار 24
انعطاف پذیری. 24
پایایی. 24
نزاکت.. 24
قابلیت اتکاء 24
صداقت.. 24
امنیت.. 24
راحتی. 24
کارایی. 24
به موقع رسیدن. 24
کیفیت ، پایایی و ایمنی : 25
عوامل کیفیت : 25
«دستیابی ، تداوم و بهبود کیفیت». 26
اهداف کیفیت.. 28
«سیستم های کیفیت». 29
«مراحل استقرار سیستم کیفیت». 30
دلایل نیاز به استقرار سیستم مدیریت کیفیت : 30
خواسته های نظام کیفیت : 32
3. نظام نامة کیفیت: 36
مستند سازی در سری استانداردها : 36
نظام نامه کیفیت : 36
2ـ تعریف برنامه کنترل : 37
3ـ تعریف رویه ها : 37
4. تعریف سوابق و مدارک. 38
متفکران دانش مدیریت کیفیت.. 38
ادوارد دمینگW.Edward Deming 1993ـ 1900. 38
جوزف جورانJoseph m.Juran (1904) 39
آرماند فیگنباومArmand v.Fegenbaum (1920) 40
فیلیپ کرازبیPhilip B.Crosby (1926) 41
کااورایشی کاواKaora IshiKawa (1989ـ1915) 41
کن ایچی تاگوچیCenichi Taguchi (1924) 42
والتر مازنیک(Walter Masing) 1915. 43
فصل سوم 45
بررسی سری استاندارد های «9000 ISO ، QS». 45
سری استانداردهای ISO 9000. 45
آنچه که در مورد ISO 9000 مصداق پیدا نمی کند : 48
ایزو به شما امتیازی برای رقابت کردن اعطاء می کند : 49
ایزو به چه چیزی نیاز دارد : 50
ایزو مستلزم چیزی بیش از مستند سازی است : 51
منابع اخذ گواهی : 52
ایزو از چه چیزهای پدید آمده است : 53
ایزو 9000 تا 9003 : 53
ایزو 9004 : 54
سری های ایزو 9000 : از 9001 تا 9003. 55
ایزو 9001 : 55
ایزو 9002 : 55
ایزو 9003 : 55
کدامیک از استانداردهای ایزو را برگزینیم : 56
نتیجه : 57
الزامهایISO 9000 1994. 58
QS 9000 چیست ؟ 65
تفاوتهای بین ISO 9000 و QS 9000. 66
استاندارد 67
تاریخ. 67
عنوان. 67
عناصر 69
بندها 69
بایدها یا معادل آن. 69
بایدها شامل فهرستها 69
روش های اجرایی الزام شده 69
سوابق کیفیت الزام شده 69
- تفاوت در سبک : 69
- تفاوت در رویکرد ارزیابی : 70
- تفاوت در نیازمندیها : 71
اعمال QS –9000. 73
دامنه اخذ گواهی : 74
فواید اخذ گواهی : 75
نیازمندی اساسی : 76
نیازمندی های اساسی QS 9000. 77
سیستم کیفیت : 77
بازنگری قرارداد : 78
کنترل طراحی : 78
کنترل مدارک و داده ها : 78
خرید : 78
محصول تامین شده از سوی مشتری : 79
شناسایی و ردیابی محصول : 79
کنترل فرآیند : 79
بازرسی و آزمون : 80
تجهیزات بازرسی ، اندازه گیری و آزمون : 80
وضعیت بازرسی و آزمون : 80
کنترل محصول نا منطبق : 80
اقدام اصلاحی و پیش گیرانه : 81
جابجایی انبارش ، بسته بندی ، نگه داری و تحویل : 81
کنترل سوابق کیفیت : 81
ممیزی های داخلی کیفیت : 81
آموزش : 82
ارائه خدمات : 82
فنون آماری : 82
تأیید قطعه تولیدی : 83
بهبود مستمر : 83
قابلیت ساخت : 83
نیازمندیهای مورد توجه ارزیابان : 85
برداشت های نادرست و اشتباه : 86
QS 9000. 87
چاپ سوم 88
فورد 88
فصل چهارم 89
پیمایشی در خصوص مزایا و مشکلات اجرای سیستم های استاندارد 89
تجزیه و تحلیل اطلاعات : 90
مشخصات جامعه آماری : 90
تاریخ دریافت گواهینامه : 91
سال اخذ گواهینامه 92
تعداد 92
متوسط درماه 92
رشدنسبت به سال قبل. 92
درصدرشد. 92
سطح سازمانی : 92
مدت زمان صرف شده : 93
هزینه های صرف شده : 93
دلایل اخذ گواهینامه : 94
دلایل اخذ گواهی. 95
تعداد 95
میانگین.. 95
واریانس.. 95
سیستم دهی به کارها 95
رضایت بیشتر مشتریان. 95
افزایش بهره وری. 95
افزایش کیفیت.. 95
توسعه صادرات.. 95
دستورمدیریت.. 95
افزایش انگیزه کارکنان. 95
افزایش سهم بازار 95
کسب اعتبار و پرستیژ 95
رقابت با فشار بازار 95
اثرات اخذ گواهینامه : 95
تاثیر اخذ گواهینامه 96
میانگین.. 96
واریانس.. 96
آگاهی بیشتر به کیفیت.. 96
شناسایی مشکلات فرآیند. 96
کنترل بهتر مدیریت.. 96
افزایش رضایت مشتریان. 96
کیفیت برتر محصولات.. 96
برانگیختن نیروی کار 96
افزایش بهره وری و کاهش هزینه ها 96
افزایش صادرات.. 96
افزایش فروش.. 96
موانع ومشکلات استقرار سیستم: 97
رضایت از گواهینامه : 98
مقایسه تحقیق انجام شده با تحقیقات مشابه : 99
جدول 5 مقایسه دلایل اخذ گواهینامه 100
جدول 6 اثرات و مزایای بکارگیری سیستم کیفیت ایزو9000. 101
جدول 7 مشکلات و موانع در راه استقرار نظام ایزو9000. 102
نتیجه 103
بر اساس تحلیلهای انجام شده اهم نتایج بصورت زیر قابل جمع بندی می باشد : 104
فصل پنجم. 107
بررسی وضعیت مدیریت تضمین کیفیت در شرکت.. 107
آذین خودرو. 107
بیوگرافی کوتاهی از شرکت تولیدی صنعتی آذین خودرو : 107
انواع تولیدات شرکت آذین خودرو : 108
وضعیت و جایگاه مدیریت تضمین کیفیت در شرکت آذین خودرو : 110
خط مشی کیفی شرکت آذین خودرو : 111
تحقیق منشآت خاقانی
تحقیق منشآت خاقانی |
![]() |
دسته بندی | زبان و ادبیات فارسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 229 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 101 |
تحقیق منشآت خاقانی
مقدمه
اگر چه خاقانی شاعری است قصیده سرا و بیشتر به سرودن شعر پرداخته است اما، نوشتن نامه ها با عنوان منشأت چیره دستی خویش را در هنر نویسندگی بر همعصران خویش و حتی دوره های بعد از خویش به خوبی نشان می دهد با مطالعه منشأت را می توان چنین نتیجه گرفت که خاقانی نه تنها شاعری بی نظیر است بلکه نویسنده ای، چیره دست است و توانسته در هر دو حوزه نثر و شعر هنرنمایی کند.
منشأت خاقانی مجموعه از نامه های اوست . این نامه ها خطاب به خویشاوندان، نزدیکان، دوستان، بزرگان ایران شهریاران روزگار شاعر می باشد و متضمن فواید تاریخی، اجتماعی و ادبی بسیاری است. نثر کتاب مصنوع و دارای لغات و ترکیبات و تعبیرات عبارات مربی بسیار است.
در این مختصر به بیان برخی فراز و نشیبهای زندگی او پرداخته شده و قسمت اعظم کار شرح و توضیح صفحات 111 تا 137 کتاب منشآت تصحیح دکتر محمد روشن می باشد در این مجموعه از نرم افزارها و کتاب ها و فرهنگهای نسبتاً متعدد استفاده شده است که منابع بسیار مفید و مفیدتر به جز موارد استفاده شده هم موجود می باشد که بدلیل کمبود وقت و نبود برخی امکانات مورد استفاده واقع شد و البته برخی موارد هم بود که در هیچ یک از فرهنگهای مورد بررسی باز یافته شد و در این راه از استاد گرانقدر جناب آقای دکتر خواجه ایم یاری جستم که در همین جا کمال تشکر و قدردانی را از ایشان به عمل می آورم.
نام او به اقرب احتمالات «بدیل» بوده است. خود شاعر در ضمن قطعه ای و در بیت معروفی با اشاره به همین نکته می گوید :
بَدَل من آمدم اندرجهان سنایی را بدین دلیل پدر، نام من بدیل نهاد
اما در اکثر تذکره های قدیمی مثل آتشکدة آذر، مجمع الفصحا، ریاض العارفین و ... نام او را «ابراهیم» نوشته اند. علاوه بر آن درویش حافظ حسین ابن کربلایی تبریزی از علمای قرن دهم آذربایجان در اثر معروفش «روضات الجنان و جنات الجنان» هنگام توصیف مزار خاقانی تصریح می کند که بر سنگ مزار وی نام «ابراهیم» درج شده است. خانیکوف مستشرق معروف روسی نیز این نکته را یادآوری کرده است. علی الظاهر آنها که نام خاقانی را ابراهیم دانسته اند به این بیت وی استناد کرده اند که :
زخوان معنی آرایی براهیمی برون آمد زپشت آزر علی نجار شروانی
...
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
فهرست:
مقدمه............................................ 3
زندگینامه...................................... 4
مذهب و گرایشهای صوفیانه....................... 14
شاعران معاصر خاقانی........................... 20
ممدوحان....................................... 24
سبک شعر خاقانی................................ 25
نامه به شمس الدین................................ 29
نامه به سراج الدین............................... 33
نامه به عصمه الدین............................... 38
نامه به ظهیر الدین............................... 45
نامه به مبارز الدین.............................. 48
توضیحات به شمس الدین ............................ 53
نثر روان نامه به شمس الدین....................... 64
توضیحات به عصمه الدین ........................... 70
نثر روان به عصمه الدین........................... 83
توضیحات به ظهیرالدین............................. 90
نثر روان نامه به ظهیر الدین..................... 101
توضیحات به مبارزالدین........................... 107
نثر روان نامه به مبارز الدین ................... 112
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فهرست آیات و احادیث............................. 126
فهرست عبارتهای عربی............................. 127
فهرست لغات و واژه ها............................ 128
فهرست اعلام و کسان............................... 140
فهرست مکانها و جایها............................ 140
فهرست منابع و مأخذ 141
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
نامه به ظهیر الدین
ایضا من انشایه نورالله ضریحه
بسم الله الرحمن الرحیم خادم نامة دبیرانه
حریم عزّ 1 مجلس سامی2 امیر سپاهسالار اجلّ3 مبجّل4، اکرم مکرّم5 عالم کافی، مویّد موقّر6، ظهیر الدین، مجد7 الاسلام و المسلمین ، قوام8 الدوله، نظام الممالک، صفوه9 الملوک و السلاطین، تاج امرای شروان، مقدم کبرای ایران، صدر المعالی، در اکتساب محامد و ادّخار10 مآثر11 ابدالدهر بلند نام روزگار باد. و ذات شریف مجلس سامی در اصلاح احوال بلاد و انجاح12 آمال13 عباد، مشهور ایام و منظور انام14؛ و استظهار15 خداوندان هنر و اصحاب فضیلت به اهتمام مجلس سامی حاصل. خدمتگار سلام و تحیّت16 به اضعاف17 صد هزار اصناف18 اریحیّت19 و الطاف سجیّت20 کریم مجلس سامی دام مجده یافته است، بر دوام می فرستد. و به دریافت دولت مشاهدت و سعادت ملاقات به غایت آرزومند می باشد. و چون مفاوضة21 شریف، متضمّن22 صد هزار لطایف سلوت23 بخش و عواطف راحت رسان رسید، کهتر به ورود آن لطیفة غیبی از بشاشت24 در بشرة25 بشریت و قالب وجود نگنجید، و در وقت جوار قدس ربانی را سجدات شکر گزارد، و دعای اخلاص پیوند صدق آمیز راند، و استدامت26 سعادات مجلس سامی کرد. به مکان استجابت27 و مظان28 قبول رساد،
ص 130
ان شاء الله. (36 الف) و درین وقت که هی نابیوسان1 چون دولت آرزو رسان حیات بخش فرمان عالی خدایگان راستین، خسرو زمان و زمین، ملک رحیم مشفق، مالک ملک المشرق خاقان اعظم، شهنشاه معظم، جلال الدنیا و الدوله و الدین، ملک الاسلام و المسلمین، ناصر الخلفاء الراشدین، اول ملوک الخافقین2، اعدل عظماء المشرقین3، ناصر الخلفاء الراشدین، اول ملوک الخافقین، اعدل عظماء المشرقین، کیومرث الزمان، اعظم کیان، دیهیم خدای ایران، اقلیم گشای توران، عنصر الجلالتین، عمده السعادتین4، ذوالتاجین، ملک الرحمه فی الدین، المظفر من السماء، نصر الله اعلامه و نضر ایّامه5، به خادم دولتخواه رسید، خادم پیش آن موهبت6 الهی، که تریاق فاروق7 است فرق ملوک را، به خاک خضوع باز غلتید، و سر تفاخر بر آسمان فراخت، و دست بندگی بر زمین نهاد8. وچون بر مضمون فرمان عالی واقف گشت، گفت یاالله العجب، حضرت علیاء جهاند اری را، نصره الله تعالی، از طلبیدن خادم چه داعیة9 غرض تواند بود، که آلایش حضور خادم به حضرت مقدس نزدیکتر می خواهد؟ و چه خدمت است که خادم ملابست10 اشغال11 آن به حضرت تواند کرد، که به غیبت هزار چندان نکند. و اگر باعثة12 غرض خدایگانی لازال من االنصر بمزید آن است که خادم از انوار اریحیّت13 و مکرمت خدایگانی دام منصورا اقتباس14 بیشتر کند، و نظر شامل15 و عاطفت عمیم 16و مکرمت شایع17 به خادم زیارت از دیگر اوقات رسد، حضرت علیاء خدایگانی اعلاها الله و نصره تواند کرد. که آن اضافت18 عواطف و افاضت19 ...
...
مقاله تفسیر مخزن الاسرار
مقاله بررسی و تفسیر مخزن الاسرار ( از بند 10 تا 16) |
![]() |
دسته بندی | زبان و ادبیات فارسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 53 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 33 |
مخزن الاسرار
قسمتهایی از متن:
بند 10 در مدح فخرالدین بهرامشاه بن داود
من که درین دایــــره دهـــربنـد 1 چون گره نقطه شدم شــهربند
دستـرس پـــای گشــاییم نیـســت سایه ولی فرّ هماییم نیست2
پــــای فــرو ر فــــته بدیــن خــــاک در بافلکم دست به فتـراک در3
فـــرق به زیـــر قـــدم انـــداخــتــــــم وز سر زانو قدمی ساختم4
گشــته ز بــس روشــنی روی مــن آیــنه دل سر زانوی من
مــن کــه دراین آینه پرداختـم آینه دیده در انداختم
تا زکــــــدام آیــــنه تـــابی رسـد یا زکدام آتـشم آبــی رســـد5
چــون نــظر عـقـل بـه رای درســــت گرد جهان دست برآورد چست
دـیدازان مایــــه که درهمــت اســـت پایه دهی را که ولینعمت است6
شــاه قـــوی طالع فیـــروز چــنگ گلبن این روضه فیروزه رنگ
خضر سکندرمنش چشـمه رای قطـب رصد بند مجسـطی گـــشای7
آنکه زمقصـــود وجود اول اســــت وایت مقصود بدو مُنزَل است
شاه فلک تاج سلیمــان نــــگـین مفخر آفاق ،ملک فخر دین
نسبت داودی او کرده چســـت برشرفش نام سلیمان درست8
1.دایره دهر بند : فلک الفلاک است که زمان و دهر در بند اوست و از حرکت او پدید می آید ،به قول حکمای قدیم . 2.مصراع دوم یعنی از آفتاب فیض تو دور ودرسایه ام ولی سایه شوم بی فر همای. 3. یعنی پای صورتم درخاک و دست معنی و مضمونم درافلاک است. 4.یعنی در حال مراقبه و ماشفه این ابیات ، سرفکرت به زیر انداخته و زانو را قدم سرساختیم. 5. یعنی پس از اینکه سر زانو آینه دل شد وافکار ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه ابکار درآن منعکس گردید،آینه چشم را به اطراف درانداخته و نگریستیم تا ببینیم از آینه وجود کدام پادشاه برمن تابشی می شود یا ازکدام آتش صاحب فروغ آبرویی به من می رسد. 6. یعنی پایه دهی را دیده عقل دید که از سرمایه همت برهمه ولینعمت است. 7.چشمه رای: یعنی صاف و روشن رای. قطب :مرکز وجود. رصد بند: ستاره شناس و گشاینده مشکلات افلاک . مجسطی: علمی خاص که بطلیموس تألیف کرده 8. پدر ملک فخر الدین داود وجدش اسحق بوده، یعنی نسبت داودی شرف نام و ملک سلیمانی را براو مسلم داشته ...
...
بند 16خلوت اول: در پرورش دل
رایض من چون ادب آغاز کـرد ازگره نه فلکم باز کــرد2
گرچه گره در گرهش بود جـای برنگرفت از سر این رشته پای3
تا سر این رشته به جایی رسـید کان گره از رشته بخواهد برید4
خواجه– مع القصه– که دربند ماست گرچه خدا نیست،خداوند ماست5
شحنه راه دو جهان من است گرنه ،چرا درغم جان من است؟
گرچه بسی ساز ندارد زمـن شفقت خود بازندارد زمن
1. یعنی دل گفت : گنج وجود من درکیسه قارون بخل نیست که به دست نیاید و تو او را به ریاضت می توانی به دست آورد. 2. از گره نه فلکم باز کرد: یعنی از قیود عالم جسمانی آزادم کرد. 3-4. رایض و رام کننده اسب توسن برای امتحان رسنی مویین را هفت حلقه کرده و گره زده اسب را بر سر آن می گرداند و هر گاه به خودی خود و بدون تازیانه رایض پای بر سر حلقه ها نهد، آن وقت ریاضتش کامل است. معنی بیت این است که رشته ادب و ریاضت من هر چند گره د رگره بود،خواجه رایض از سر رشته ریاضت پای برنگرفت تا من کامل شدم،یا آنکه من از سر رشته پای برنگرفتم تا سر رشته به جایی رسید که گرههای علایق تمام بریده شد. 5. یعنی خواجه دل با این وصف و قصه که دربند و گرفتاری درون ماست،خدواند ماست....
...
تحقیق زندگینامه و آثار نظامی
تحقیق زندگینامه و آثار نظامی |
![]() |
دسته بندی | زبان و ادبیات فارسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 116 |
زندگینامه و آثار نظامی
فهرست:
مختصری در احوال و آثار نظامی .................................... 3
زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ........................... 6
اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها........................... 10
اسکندرنامه نظامی ..................................................... 17
سبک اسکندر نامه ..................................................... 22
علم بیان................................................................ 26
تصویر و تصویر گری (ایماژ) .......................................... 30
تقسیم بندی صور خیال............................................ 35
تشبیه................................................................. 36
مجاز.................................................................. 45
کنایه................................................................. 46
تشخیص........................................................... 49
رنگ در کلام نظامی ............................................. 95
منابع و مأخذ 117
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: قسمتهایی از متن:
مختصری در احوال وآثار نظامی
داستان سرای بزرگ زبان فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند.
در سحر سخن چنان تمامم کایینه غیب گشت نامم
شمشیر زبانم از فصیحی دارد دم معجزه مسیحی [2]
مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است.
نظامی زگنجینه بگشای گنج گرفتاری گنجه تا چند چند [3]
نظامی که در گنجه شد شهر بند مباد از سلام تو نابهره مند[4]
در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5] ...
....
[1] لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج2،ص396)
[2] (لیلی و مجنون نظامی گنجه ای بند 9 ،بیت 60)
[3] (اقبالنامه،ص24)
[4] (شرفنامه، ص25)
[5] (ر.ک،تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا،ج2،ص 801
...
شب
شب، مظهر تیرگی و سیاهی است و تعابیری گوناگون از طرف شاعران در این خصوص ارائه شده است مورد خاصی که در اشعار نظامی بسیار به آن برخورد می نماییم، شخصیت بخشی و نسبت رفتار انسانی در مورد بعضی مضامین است که در خصوص شب نیز بسیار به آن برخورد می کنیم، شاعر برای تصویر عمر آگین بودن شب روشنایی و نور بخشیده است.
شب از ناف خود عطر سایی گشاد جهان زیور روشنایی نهاد [1]
و یا در بیتی دیگر تصویری زیبا از آسمان ابری در شب ارائه داده است. او شب را به انسانی مانند کرده است که روسری سورمه ای به سر کرده و ماه به لحاظ این پوشش گویی در کمندی مشکین گرفتار آمده است.
چو شب در سرآورد کهلی پرند سرمه درآمد به مشکین کمند[2]
شخصیت بخشی به شب در ابیات دیگر، خصوصاً در صفحات 208 ، 299 ، 475 ، 449 ، 252 شرفنامه و صفحات 205 ، 190 ، 189 ، 257 اقبالنامه بکار رفته است.
بیشترین موارد ارائه شده در مورد شب که بصورت تشبیه به تصویر کشیده شده، با مضمون تاریکی و سیاهی و تیرگی می باشد. چنانچه در این بیت سیاهان سپاه دشمن را به شب و سپاهیان روم را به چراغی در مقابل آنان تشبیه نموده است.
سیاهان چو شب، رومیان چون چراغ کم و بیش چون زاغ و چون چشم زاغ[3]
و یا در بیتی دیگر پهلوان را به آفتابی تشبیه کرده برای از بین بردن زنگیان چون شب به حمله مبادرت ورزیده است.
برون شد دگر باره چون آفتاب که آرد به خونریزی شب شتاب [4]
درخشیدن ماه در شب و ایجاد نور روشنائی، باعث بوجود آمدن تصاویر گوناگون از طرف شاعر شده است ،چنانکه او برای نشان دادن خوشحالی مردم روم از رهاورد اسکندر را به افروخته شدن شب بوسیله ماه تشبیه مانند کرده است.
همه خاک روم از رهاورد شاه برافروخت چون شب به رخشنده ماه[5]
ویا دربیتی دیگر اسکندر را به شب چراغی تشبیه نموده است که به جهانیان نور و روشنایی بخشیده است
تو آن شبچراغی به نیک اختری شب افروز چون ماه و چون مشتری [6]
و رود اسکندر به خاک ظلمات برای یافتن آب حیات به شبچراغی مانند شده که مانند ماه و مشتری به اطراف خود فروغ و روشنی بخشیده است نظامی برای بالا بردن ارزش اقبالنامه آنرا به شبچراغی تشبیه نموده است که در میان دیگر آثارش جلوه گری نموده و می درخشد.
به این گل که ریحان باغ منست در ایوان تو شبچراغ من است[7]
...
[1] (شرفنامه 449)
[2] (شرفنامه 449)
[3] (ش 125)
[4] (شرفنامه 121)
[5] (ش 521)
[6] (افبالنامه 139)
[7] (اقبالنامه 35)
تحقیق زندگینامه و آثار نظامی
تحقیق زندگینامه و آثار نظامی |
![]() |
دسته بندی | زبان و ادبیات فارسی |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 93 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 116 |
زندگینامه و آثار نظامی
فهرست:
مختصری در احوال و آثار نظامی .................................... 3
زبان شعر و سبک سخن سرایی نظامی ........................... 6
اسکندر و سابقه تاریخی اسکندر نامه ها........................... 10
اسکندرنامه نظامی ..................................................... 17
سبک اسکندر نامه ..................................................... 22
علم بیان................................................................ 26
تصویر و تصویر گری (ایماژ) .......................................... 30
تقسیم بندی صور خیال............................................ 35
تشبیه................................................................. 36
مجاز.................................................................. 45
کنایه................................................................. 46
تشخیص........................................................... 49
رنگ در کلام نظامی ............................................. 95
منابع و مأخذ 117
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::: قسمتهایی از متن:
مختصری در احوال وآثار نظامی
داستان سرای بزرگ زبان فارسی ، نظامی گنجه ای در قرن ششم و در شهر گنجه پای به عرصه وجود گذاشت. نام او الیاس، کنیه او ابومحمد و لقب او به گفته برخی نظام الدین و یا جمال الدین ذکر شده است. عوفی در لباب الالاب او را ‹‹ الحکیم الکامل نظامی الگنجه ››[1] نوشته است. او خود را آیینه غیب می نامد و دارای دم و ذکر مسیح می داند.
در سحر سخن چنان تمامم کایینه غیب گشت نامم
شمشیر زبانم از فصیحی دارد دم معجزه مسیحی [2]
مولد شاعر را تمام تذکره نویسان گنجه دانسته اند و او خود نیز در اشعارش نسبت خود را به گنجه تصریح نموده است.
نظامی زگنجینه بگشای گنج گرفتاری گنجه تا چند چند [3]
نظامی که در گنجه شد شهر بند مباد از سلام تو نابهره مند[4]
در مورد تاریخ ولادت و وفات او اختلاف نظر بسیار است، اما با استند به اشعار و آثار وی، ولادت او را سال 530 و تاریخ وفاتش را 614 ذکر کرده اند. نظامی در سن 84 سالگی و در شهر گنجه چشم از جهان فرو بسته و در همان مکان به خاک سپرده شده است .به گفته دکتر ذبیح الله صفا در تاریخ ادبیات در ایران، مدفن وی تا اواسط عهد قاجار باقی بوده و بعد از آن روی به ویرانی نهاده است که پس از مدتی بوسیله دولت محلی آذربایجان شوروی مرمت گردیده است.[5] ...
....
[1] لباب الاالباب،محمد عوضی بخارایی، ج2،ص396)
[2] (لیلی و مجنون نظامی گنجه ای بند 9 ،بیت 60)
[3] (اقبالنامه،ص24)
[4] (شرفنامه، ص25)
[5] (ر.ک،تاریخ ادبیات در ایران دکتر ذبیح الله صفا،ج2،ص 801
...
شب
شب، مظهر تیرگی و سیاهی است و تعابیری گوناگون از طرف شاعران در این خصوص ارائه شده است مورد خاصی که در اشعار نظامی بسیار به آن برخورد می نماییم، شخصیت بخشی و نسبت رفتار انسانی در مورد بعضی مضامین است که در خصوص شب نیز بسیار به آن برخورد می کنیم، شاعر برای تصویر عمر آگین بودن شب روشنایی و نور بخشیده است.
شب از ناف خود عطر سایی گشاد جهان زیور روشنایی نهاد [1]
و یا در بیتی دیگر تصویری زیبا از آسمان ابری در شب ارائه داده است. او شب را به انسانی مانند کرده است که روسری سورمه ای به سر کرده و ماه به لحاظ این پوشش گویی در کمندی مشکین گرفتار آمده است.
چو شب در سرآورد کهلی پرند سرمه درآمد به مشکین کمند[2]
شخصیت بخشی به شب در ابیات دیگر، خصوصاً در صفحات 208 ، 299 ، 475 ، 449 ، 252 شرفنامه و صفحات 205 ، 190 ، 189 ، 257 اقبالنامه بکار رفته است.
بیشترین موارد ارائه شده در مورد شب که بصورت تشبیه به تصویر کشیده شده، با مضمون تاریکی و سیاهی و تیرگی می باشد. چنانچه در این بیت سیاهان سپاه دشمن را به شب و سپاهیان روم را به چراغی در مقابل آنان تشبیه نموده است.
سیاهان چو شب، رومیان چون چراغ کم و بیش چون زاغ و چون چشم زاغ[3]
و یا در بیتی دیگر پهلوان را به آفتابی تشبیه کرده برای از بین بردن زنگیان چون شب به حمله مبادرت ورزیده است.
برون شد دگر باره چون آفتاب که آرد به خونریزی شب شتاب [4]
درخشیدن ماه در شب و ایجاد نور روشنائی، باعث بوجود آمدن تصاویر گوناگون از طرف شاعر شده است ،چنانکه او برای نشان دادن خوشحالی مردم روم از رهاورد اسکندر را به افروخته شدن شب بوسیله ماه تشبیه مانند کرده است.
همه خاک روم از رهاورد شاه برافروخت چون شب به رخشنده ماه[5]
ویا دربیتی دیگر اسکندر را به شب چراغی تشبیه نموده است که به جهانیان نور و روشنایی بخشیده است
تو آن شبچراغی به نیک اختری شب افروز چون ماه و چون مشتری [6]
و رود اسکندر به خاک ظلمات برای یافتن آب حیات به شبچراغی مانند شده که مانند ماه و مشتری به اطراف خود فروغ و روشنی بخشیده است نظامی برای بالا بردن ارزش اقبالنامه آنرا به شبچراغی تشبیه نموده است که در میان دیگر آثارش جلوه گری نموده و می درخشد.
به این گل که ریحان باغ منست در ایوان تو شبچراغ من است[7]
...
[1] (شرفنامه 449)
[2] (شرفنامه 449)
[3] (ش 125)
[4] (شرفنامه 121)
[5] (ش 521)
[6] (افبالنامه 139)
[7] (اقبالنامه 35)